بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی 
بسم الله الرحمن الرحیم فرهنگ هویّت یک ملّت است. ارزشهای فرهنگی روح و معنای حقیقی یک ملّت است. همه چیز مترتّب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند؛ به این باید توجّه کرد. نمیتوانیم فرهنگ را از عرصههای دیگر منفک کنیم؛ همینطور که اشاره کردند، [اینکه] ما گفتیم مسائل اقتصادی و مسائل گوناگون مهم پیوست فرهنگی داشته باشد، معنای آن همین است؛ معنای آن این است که یک حرکت اساسی که در زمینهی اقتصاد، در زمینهی سیاست، در زمینهی سازندگی، در زمینهی فنّاوری، تولید، پیشرفت علم میخواهیم انجام بدهیم، ملتفت لوازم فرهنگی آن باشیم. فرهنگ، برنامهریزی هم لازم دارد؛ نباید انتظار داشت که فرهنگ کشور - چه فرهنگ عمومی؛ چه فرهنگ نخبگانی، دانشگاهها و غیره و غیره - به خودیِ خود خوب بشوند و پیش بروند؛ نه، این برنامهریزی میخواهد. حالا مسئلهی نظارت و رصد و این چیزها را عرض خواهیمکرد؛ نمیشود مسئولین کشور مسئولیّتی احساس نکنند در زمینهی هدایت فرهنگی جامعه. همانطور که اشاره کردند آقای رئیس جمهور، دولت و مسئولان موظّفند که توجّه کنند به جریان عمومی فرهنگ جامعه؛ ببینند کجا داریم میرویم، چه دارد اتّفاق میافتد، چه چیزی در انتظار ما است؛ اگر چنانچه مزاحماتی وجود دارد، آنها را برطرف کنند؛ جلوی موانع را، عناصر مخرّب را، عناصر مفسد را بگیرند. ما اگر چنانچه به یک باغبان و بوستانبان ماهر و زبده میگوییم که علفهرزههای این باغ را جمع کن، معنای آن این نیست که از رشد گلهای این باغ میخواهیم جلوگیری کنیم یا به آنها دستور بدهیم؛ نه، شما اجازه بدهید گلهای معطّر و خوشبو طبق طبیعت خودشان، طبق استعداد خودشان، از آب و از هوا استفاده کنند، از نور خورشید استفاده کنند، رشد کنند؛ امّا در کنار آنها علفهرزهها را هم اجازه ندهید که رشد کنند؛ اگر این بود، مانع رشد آنها میشود. اینکه ما گاهی با بعضی از پدیدههای فرهنگی بجد مخالفت میکنیم و انتظار میبریم از مسئولان کشور - چه مسئولان فرهنگی، چه غیر فرهنگی - و از این شورا که جلوی آن را بگیرند، بهخاطر این است؛ یعنی معارضهی با مزاحمات فرهنگی هیچ منافاتی ندارد با رشد دادن و آزاد گذاشتن و پرورش دادن مطلوبات فرهنگی؛ این نکتهی بسیار مهمّی است. غربیها اصرارشان و مقاومتشان برروی ارزشهای فرهنگی خودشان از ما کمتر نیست و بیشتر هم هست؛ از ما بیشتر است. فرض بفرمایید رسم و فرهنگ فلان کشور این است که حتماً باید در مجلس میهمانیِ رئیس جمهور، مشروب مشخّصی مصرف بشود. اگر چنانچه یک رئیس جمهوری بگوید که من حاضر نیستم، اصلاً مجلس را منتفی میکنند؛ اصلاً مجلس میهمانی را برگزار نمیکنند؛ که این اتّفاق افتاده دیگر، این را ما در زمان حیات خودمان و زندگی خودمان [دیدیم]؛ شماها هم شاید همهتان یا بیشترتان میدانید، اطّلاع دارید. اگر کسی فرض بفرمایید کراوات نزند، بخواهد وارد یک مجلس رسمی بشود، میگویند این خلاف پروتُکل است، نمیشود؛ باید حتماً شما یا پاپیون بزنید یا کراوات بزنید! خب اینها چیست؟ اینها همان فرهنگ است دیگر؛ اینقدر متعصّبند، اینقدر پایبندند. مسئلهی اختلاط زن و مرد که اسمش را گذاشتند تساوی - که متأسّفانه تساوی نیست، اختلاط زن و مرد است؛ اختلاط مضر و بشدّت زهرآگینی است که وجود دارد و امروز جوامع را و بیشتر از همه هم خود جوامع غربی را مبتلا کرده و حالا اندیشمندانشان فهمیدهاند که این مسیر یک مسیری است که اصلاً پایان ندارد؛ یعنی همینطور [این] حرکت ادامه دارد و سیریناپذیریِ طبع انسانی این حرکت انحرافی را تا ناکجاآباد خواهد برد - یکی از اصول خودشان میدانند؛ اگر قبول نداشته باشید، شما را طرد میکنند، رد میکنند، مذمّت میکنند؛ یعنی آنها بیشتر از ما، متعصّبانهتر از ما پایبندند به یک چیزهایی که غیر معقول است. یا از این قبیل کارها، این بالماسکههایی که در کشورهای غربی معمول است که چقدر هم فجایع حاصل میشود که حالا داستانش سرِ دراز دارد. غرض، آنها بیشتر از ما متعصّبند، بدتر از ما لجاجت میکنند بر سر ارزشهای فرهنگی خودشان که در واقع ضدّ ارزش هم هست. ما چرا بر سرِ فرهنگ خودمان پافشاری نکنیم؟ بنابراین اهمّیّت فرهنگ و اهتمام به فرهنگ یک مسئله است که مسئولیّت آن هم در درجهی اوّل با مسئولین کشور است. |