جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای گرمابه

جعفر طاهری،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده

درباره‌ی خاستگاه­های نظری تکوین حمام­های جهان اسلام از منظر علوم طبیعی قدیم (علم طب) تحقیقات اندکی وجود دارد. هرچند غالب متون طب دوره‌ی اسلامی به ابعاد تعامل انسان و محیط برای سلامتی انسان پرداخته­اند؛ اما نقش تعالیم این متون در بازخوانی خاستگاه­های نظری آفرینش معماری و سازماندهی محیط بررسی نشده است. استحمام و معماری حمام یکی از زمینه­های میان­رشته­ای پیوند طب و معماری هستند که بیشتر پزشکان قدیم بخشی از آثار خود را به نقش آنها در سلامتی و درمان اختصاص داده­اند. مسئله‌ی این پژوهش، واکاوی مبانی نظری شکل­گیری حمام­های جهان اسلام به­گزارش متون طب دوره‌ی اسلامی است. مقاله‌ی حاضر به روش تفسیر تاریخی تعالیم طب جسمانی و روحانی متون را در تکوین ساختار معماری و مضامین نگارگری در حمام­ها بررسی می­کند. یافته­های این پژوهش نشان می­دهد که حمام­ها­ی جهان اسلام منطبق بر طبیعت بدن و نفس انسان و در نتیجه عالم (طبیعت) هستند. این تشابهات شامل انطباق مراتب بخش­های حمام با مزاج­های چهارگانه‌ی انسانی و انطباق مضامین نقاشی گرمابه­ای با نفوس سه­گانه‌ی انسانی است. هدف از این تشابهات ساختاری و محتوایی نیز ایجاد محیطی متناسب با طبیعت انسان برای حفظ اعتدال مزاج و سلامتی پایدار جسم و روان است.


دکتر سیدمحمدحسین ذاکری، آقای امیررضا اشکانی اصفهانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده

گرمابه‌ها، بناهایی عام المنفعه و درخور توجه با تنوع فضایی و هندسی بالا در معماری ایرانی می باشند که آموزه های قابل استخراج و ارزشمندی را در خود نهفته اند. مساله سلسله مراتب فضایی و کنترل ارتباطات بصری، یکی از شاخص ترین مسائل طراحیِ مورد توجه در گرمابه‌ها به شمار می رود. این پژوهش سعی بر آن دارد که به چگونگی حل این مساله در فضای میاندر، به عنوان فضای واسط، بین دو بخش خشک و مرطوب حمامها یعنی سربینه و گرمخانه بپردازد و نسبت های میان این فضاها و همچنین، راهکارها و ترفندهای هندسی و فضاییِ معماران پیشین، جهت حل این نظام سلسله مراتبی با هدف جداسازیِ بصری و دمایی، مورد کنکاش قرار گیرد؛ در این راستا با بهره گیری از راهبردهای توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی، به جمع آوری داده های کلیه‎‌ی گرمابههای عمومی استان فارس، از دوره صفویه تا پهلوی، پرداخته شد و از طریق مقایسه های تطبیقی و تحلیلی، گونه های مختلف میاندر، اجزای آن، هندسه، زوایا و نظام سیرکولاسیون آنها جهت جداسازی های بصری و دمایی، مورد بررسی و گونه شناسی قرارگرفت.
درنتیجه ی تحلیل‎ها و مطالعات تطبیقیِ انجام شده مشخص شد، جهت ایجاد سلسله مراتب فضایی و کنترل بصری و دمایی در قسمت میاندر، در گرمابه‌های عمومی با مقیاس متوسط، غالبا از عنصر دالان استفاده شده که شکل غالب این دالان، U  شکل است. این فضا دارای دو تا چهار چرخش داخلی و هم چنین چرخش نسبت به محور ورودی بوده است. این در حالی است که در گرمابه‌های با مقیاس بزرگ، عنصر هشتی، با عملکرد فضای تقسیم به فضای میاندر اضافه می‌گردد و در گرمابه‌های با مقیاس کوچک‌تر، تنها عنصر دیوار و میزان چرخش کمتر هندسی، عامل ایجاد سلسله مراتب در قسمت میاندرِ گرمابه بوده است.
ماریا حسین پورنادر،
دوره 13، شماره 2 - ( 3-1404 )
چکیده

معماری دوره‌­های گذشته ایران، همیشه بر اساس به­‌کارگیری قوانین و اصول هندسی انجام می­‌شده است و همین امر، عامل اصلی غنی بودن ترسیمات و دقت در ساخت بناها به­‌شمار می­‌رود. به‌عبارت دیگر آگاهی از قواعد ریاضی و ترسیمات هندسی بر پایه ریاضیات همواره از وظایف اصلی معماران گذشته به­‌حساب می­‌آمده است. موضوعی که در معماری امروز ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته و اصول و مفاهیم سنتی معماری از جمله قوانین هندسی و تناسبات به فراموشی سپرده شده و حضور آن در بناهای معاصر کشور به­‌صورت چشم‌گیری کمتر شده است. در میان گونه­ه‌ای متعدد معماری ایران، گرمابه‌ها یکی از بناهای مهم شهری محسوب می­‌شدند که همواره در طراحی و ساخت آن­ها ازنظر ایستائی، تنظیم شرایط محیطی، زیبائی و کارآئی توجه ویژه­ای صورت می­‌گرفته است. باتوجه به تعدد گرمابه­‌ها در دوره قاجار در شهر قزوین و نیز تنوعی که در ساختار آن­ها وجود دارد، سوالات اصلی در این زمینه مطرح می­‌گردد که از نظر شکلی، کدام­یک از اشکال هندسی غالب در معماری ایرانی جهت طراحی اجزای اصلی کالبدی این گرمابه­‌ها استفاده شده است؟ و نیز در طراحی اجزای اصلی کالبدی گرمابه­‌های مذکور، از نظر ابعاد و اندازه، تناسبات خاصی رعایت گشته است؟ هدف کلی از این پژوهش، کشف نظام هندسی حاکم بر طراحی دو جزء اصلی کالبدی این بناها است. به­عبارت دیگر اهداف این پژوهش بررسی اجزای اصلی کالبدی نمونه­های منتخب از نظر شکل و فرم آن­ها و همچنین دسته­بندی­شان از نظر الگوی ساختاری و نیز استخراج نظام هندسی، شکلی و ابعادی در اجزای نام‌برده در این گرمابه­‌هاست. این پژوهش از نوع کمی و کیفی بوده و بر پایه روش‌­های تفسیری-تاریخی، پیمایشی و استدلال منطقی به تحلیل نظام‌­های معماری و تناسبات ابعادی در سربینه و گرم‌خانه، به‌­عنوان دو جزء اصلی این بناها در نُه گرمابه دوره قاجار شهر قزوین پرداخته است. یافته­‌های این پژوهش نشان می­‌دهند که در طراحی و ساخت دو جزء اصلی گرمابه­‌های مذکور از نظام­‌های معماری و تناسبات هندسی مختلفی با فراوانی­‌های متفاوت استفاده شده است. از این یافته­‌ها می­‌توان نتیجه گرفت تناسب 3 با کمترین فراوانی، تنها در نسبت طول به عرض پلان گرمخانه یک گرمابه رعایت شده است و الگوی تناسباتی غالب با بیشترین فراوانی، در طراحی و ساخت این اجزا، تناسب مربع یعنی وجود نسبت 1، بین طول و عرض فضاهای مذکور بوده است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb