9 نتیجه برای تناسبات
سیدمحمدحسین ذاکری، آرزو قهرمانی، درسا شهنازی، اسماعیل بازیارحمزه خانی،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
در میان آموزههای معماری ایرانی دو نظریهی «مستطیل طلایی ایرانی» و «گز و پیمون» از شهرت بسیاری برخوردارند. بسیاری از بزرگان اظهار داشتهاند که معماران ایرانی از این نسبتها برای خلق فضاهای معماری در طرح حیاط مرکزی و اتاقهای خانهها استفاده کردهاند. در مقالهی حاضر، صحت این فرضیه با مطالعه فضاهای پنج دری، سه دری و حیاط در ده خانهی تاریخی شهر شیراز مربوط به دورهی قاجار مورد بررسی قرار گرفته است. ابعاد و اندازه برداشت و دادههای آماری به کمک نرمافزار spss مورد تحلیل قرارگرفت. در ابتدا جهت تعیین نرمال بودن دادههای بدست آمده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده و نتایج آزمون، غیرنرمال بودن آنها را تأیید کرد. از اینرو با استفاده از تبدیل باکس-کاکس دادهها به توزیع نرمال تبدیل و برای آزمودن فرضیهها از آزمون t استفاده و جهت فرض برتری نظریه گز و پیمون و مستطیل طلایی ایرانی از نسبت ضریب تغییرات استفاده شد. در نهایت، فرضیه استفاده از مستطیل طلاییِ ایرانی در خانههای مورد مطالعه، رد شد. با توجه به نسبت ضریب تغییرات، نظریه گز و پیمون نسبت به مستطیل طلایی ایرانی اختلاف کمتری داشته و به واقعیت نزدیکتر بود. استنباط نگارندگان این است که با نگاه به شرایط واقعی و الگوی پلان خانههای شیراز، میزانِ اندک خطای موجود در نظریه گز و پیمون نیز به علت نوع تفکیک و تقسیمبندی زمینها میباشد و طراحان با این وجود، میکوشیدند نسبت فضاهای مهم خانه را به مقدار حسابی «گزو پیمون» نزدیک کنند.
زهرا مفتخر، کورش مؤمنی، محمد دیده بان،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
استفاده از تناسب بهدلیل ایجاد نوعی معماری که بهدور از برداشتهای سلیقهای است و همچنین تأثیری که بر کیفیت درک یک بنا از جمله خانه دارد، در معماری سنتی ایران و بهخصوص بعد از اسلام همواره مورد توجه بودهاست. براساس مطالعاتی که تاکنون انجام گرفته، در معماری بناهای مهم و حتی در معماری خانههای شهرهای معروفی همچون کاشان، یزد، اصفهان از نوعی تناسب استفاده شده، اما تاکنون پژوهشی در خصوص استفاده از تناسب در معماری سنتی شهرهای کوچکتر صورت نگرفتهاست. حال آنکه بررسی تناسب در بناهای هر منطقه در دورههای زمانی مختلف میتواند به تکمیل اطلاعات معماری در زمینه بناهای سنتی کمک نماید گام نخست برای رسیدن به این مهم، بررسی تناسبات در مناطق مختلف است. شهر بهبهان باتوجه به قدمت چندین هزار ساله خود از این قاعده مستثنی نیست. از آنجایی که خانه به عنوان جز اساسی بناهای هر دوره محسوب میشود و حیاط، در ساختار خانههای سنتی همواره نقش محوری را ایفا میکردهاست، این پژوهش سعی برآن دارد تا به بررسی تناسب در حیاط خانههای بهبهان بپردازد. تا بتوان به سؤال اصلی این پژوهش یعنی؛ "کدامیک از تناسبات بکار رفته در معماری سنتی ایران در ابعاد حیاط و نماهای پیرامونی حیاط خانههای بهبهان بهکار رفته است؟" پاسخ داده شود. در این راستا از روش تحقیق مورد کاوی و توصیفی – تحلیلی استفاده شدهاست و براساس مهمترین تناسبات، به بررسی نسبت طول به عرض پلان و نسبت طول به ارتفاع و عرض به ارتفاع نماهای پیرامونی حیاط خانهها پرداخته شدهاست. نتایج تحقیق نشان میدهد، از میان تناسبات موجود بهکار رفته در حیاط خانههای بهبهان در هر دو دوره قاجار و پهلوی اول، بیشتر آنها از تناسبات زرین ایرانی و هندسه مربع پیروی میکنند و تناسبات طلایی 1.618 کمتر مورد توجه معماران قرار گرفته است. همچنین در ابعاد حیاط و نماهای پیرامونی حیاط بعضی خانه ها از ترکیب دو تناسب در کنار هم استفاده شدهاست و یا در قسمتی از نمای حیاطها که از دید معمار مهمتر و شاخصتر از سایر قسمتها بودهاست، رعایت و کاربرد تناسبات مدنظر بودهاست و همین امر نشان دهنده اهمیت کاربرد تناسبات در دیدگاه معماران سنتی ایران است.
دانشجوی دکتری مهسا جوادی نوده، دکتر آزاده شاهچراغی، دکتر علیرضا عندلیب،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
طراحی مناسب در کالبد و مشخصات فیزیکی یکی از راهکارهای اقلیمی خانههای تاریخی در تعامل با طبیعت بوده است. در واقع این خانهها در طی سالها با آزمونهای مختلف به ترکیبی پایدار و اصولی بازتولیدشدنی دست یافتهاند که علاوه بر تاثیر مستقیم بر سلامت کاربران فضا، از مشکلات هدررفت انرژی نظیر شرایط ناسالم فضاهای داخلی، بحرانهای زیستمحیطی، و... نیز میکاهد؛ اصولی که امروزه در مشخصات کالبدی فضاها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این مبنا در پژوهش حاضر به شناسایی الگوهای هندسی، تناسباتی و استانداردهای حاکم در ساختارهای حیاط مرکزی، تالارهای زمستاننشین و اتاقهای فصلی مبتنی بر اقلیم سرد، پرداخته میشود. همچنین روابط فضاها نیز براساس مشخصات کالبدی مورد مطالعه قرار میگیرد؛ تا با مقایسه معیارهای اقلیمی بتوان به الگوی طراحی پایدار براساس الگوهای ساختاری دست یافت؛ رایجترین نسبتهای فضایی منطبق بر طبیعت را در این منطقه شناسایی نمود؛ و در تطابق با نیازهای امروز بکار گرفت. در این پژوهش 12 خانه از دوره قاجار در اردبیل -که بیشترین فراوانی را دارند- مورد بررسی قرار میگیرند؛ بدین ترتیب که جمعآوری اطلاعات و مطالعات میدانی از فضاهای تاثیرپذیر از اقلیم در جداولی دستهبندی میشوند؛ و با روشهای محاسباتی، استدلال منطقی دادهها و تحلیلهای کمی و کیفی مجموعهای حاصل از تناسبات هندسی و روابط فضایی شناسایی میگردند. نتایج براساس رایج ترین نسبتها، ابعاد و مساحتها نشان از تطبیق و ارتباط پیشرو الگوهای فضایی با ترکیب تأثیرپذیر دادههای اقلیم سرد دارد؛ به نحوی که برخی فضاها با توجه به نوع کاربری و فصول استفادهشان دارای تناسبات مشابه و اشکال مقتضیاند؛ تمایز فصلی فضاها صرفاً به فصول زمستان و تابستان محدود شده است؛ و جزئیات طراحی براساس فصول سرد بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو بکارگیری الگوهای ساختاری گذشته جهت طراحی در معماری امروز میتواند تا حدود زیادی از هدررفت انرژی جلوگیری نماید.
مجید خواس، محمدرضا بمانیان،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
تناسبات را میتوان یک مفهوم ریاضی نام برد که در معماری رابطهی مناسبی بین اجزای پدیدآورندهی اثر به وجود میآورد و احساس نظم و ساماندهی، میان بخشهای یک ترکیب بصری را در مخاطب ایجاد میکند. تناسبات میتوانند علاوه بر نظ ، پدیدآورندهی حس زیبایی نیز گردند. هنرمندان و معماران سنتی ایران به تناسبات و تقسیمات هندسی به دلیل رابطههای نهفته در آنها علاقه و توجه داشتهاند و همواره در آثار خود از این تناسبات بهره میبردند. پژوهش حاضر کوششی در جستجوی ردپای تناسبات درمساجد ایران بهعنوان یکی از برجستهترین عناصر در معماری اسلامی ایران میباشد که با تحقیق توصیفی، تحلیلی و مطالعات کتابخانهای و میدانی، تناسبات ارتفاعی مساجد چهارایوانی را مورد کنکاش قرار داده است. کوشش شده است که یک الگوی ارتفاعی. مجید خواس د یا یک الگوی ارتباطی بین اجزای ارتفاعی هر یک از هشت مسجد استخراج گردد به صورتی که بتوان یک سلسلهمراتب طراحی ارتفاعی را در هر یک از مساجد گمان کرد. در انتها با بررسی تناسبات و الگوهای ارتفاعی یافت گردید در 8 نمونه تحلیل شده، تمامی عناصر ارتفاعی پژوهش از ارتفاع نمای صحن و کوتاهترین ایوان مجموعه با تناسبات زرین و ایرانی اسلامی بدست آمدهاند. در تمامی نمونههای بررسی شده، کوتاهترین ایوان مجموعه با ارتفاع نمای صحن حیاط دارای تناسباتی نزدیک به تناسبات زرین نسبت به یکدیگر میباشند. در مساجد گوهرشاد، جامع زواره، جامع اصفهان و امام بروجرد یک الگوی مشابه در نمای ایوان جنوبی وجود دارد؛ بدین صورت که ارتفاع این ایوان تقریباً دو برابر ارتفاع نمای صحن در این چهار مسجد میباشد.
مریم قاسمی سیچانی، فائزه شمشیری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خانههای تاریخی از لحاظ اصول معماری و ویژگیهای هندسی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. این مطالعه به بررسی ویژگیهای اصول هندسی اتخاذشده در خانههای دوره صفویه و قاجاریه میپردازد. هدف اصلی، شناخت ویژگیهای هندسی خانههای تاریخی چند حیاط و نمای آنها و بررسی تأثیر آنها بر یکدیگر است. تحقیقات گستردهای در این حیطه انجامگرفته است؛ اما مطالعهای به بررسی نسبت طول حیاط به ارتفاع نما و نسبت طول به عرض حیاط انجام نگرفته است. جامعه آماری این مطالعه، متشکل از خانههای تاریخی یک یا چند حیاط مرکزی شهر اصفهان است. از میان این جامعه تعداد ۱۵ خانه به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و مورد بررسی قرارگرفته است. رویکرد روششناختی تحقیق، مبتنی بر پایه مطالعات میدانی و تحلیل هندسی-حسابی است. ابزارهای مورد استفاده از طریق برداشت و نرمافزار ترسیمی اتوکد انجامشده است. نتایج حاکی از آن است که حیاط خانهها عمدتاً به شکل مستطیل بوده است. چنانچه محور کشیدگی حیاط در خانههای مورد مطالعه شمالی- جنوبی بوده است؛ نماها در خانههای ۲، ۳، و ۴ جبهه ساخت بهگونهای قرار میگیرند که نمای شمالی ارتفاع بیشتری نسبت به ۳ نمای دیگر داشته و چنانچه محور کشیدگی حیاط شرقی- غربی بوده؛ عکس این پدیده صادق است. نماها و جهت قرارگیری آنها در حیاط یکی از تأثیرگذارترین مؤلفهها در به دست آوردن تناسب حیاط بهنما است.
دکتر اکرم حسینی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
دوره صفوی علاوه بر شکوفایی کشور در زمینههای مختلف و ایجاد یک حکومت ملی پس از دورهای طولانی، برای اولین بار در مقیاس وسیع، تشیع مذهب رسمی کشور گردید. اندیشههای جاری در این دوره مبعث از رویکردهای ایرانی- شیعی از خصوصیات منحصربهفردی برخوردار بود. به دلیل نقش عمده مساجد در این دوره در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور، انتظار میرود معماری مساجد نیز متاثر از اندیشههای مذکور باشد. از طرفی دیگر استفاده از هندسه را میتوان بنمایهای در آفرینش معماری ایرانی دانست. این تحقیق با هدف پاسخگویی به این سوال شکل گرفته که رویکردهای حاکم بر دوره صفوی چه تغییراتی را در مشخصات فیزیکی گنبدخانه مساجد دوره صفوی سبب شدهاند و این تغییرات چه تاثیراتی بر ادراک انسان از فضای معماری داشته است.
هدف تحقیق از طریق مقایسه مشخصات فیزیکی گنبدخانه مساجد دوره صفوی، با مساجد قبل از این دوره به دست آمده است. از آنجا که مساجد گنبدخانهای از دوره سلجوقی رواج یافتهاند، جامعه آماری تحقیق، ده گنبدخانه سلجوقی، ده گنبدخانه ایلخانی، دوازده گنبدخانه تیموری، و یازده گنبدخانه صفوی میباشد که بر اساس ابعاد دهانه به دو گروه مساجد بزرگ و کوچک تقسیم شدهاند. این 43 مسجد، دربرگیرنده تعداد عمدهای از کل جامعه آماری مستندشده میباشند. به دلیل ماهیت تاریخی این تحقیق، روش تفسیری-تاریخی در ترکیب با روشهای کمی مورد استفاده قرار گرفته و دادهها به شیوه استنتاج منطقی تحلیل گردیدهاند.
نتایج تحقیق نشان میدهد ویژگیهای هندسی و تناسبات گنبدخانههای دوره صفوی، بیشترین انطباق را با گنبدخانههای سلجوقی نشان میدهند. در گنبدخانه مساجد بزرگ صفوی تمامی مولفههای فیزیکی مورد مطالعه نسبت به مساجد دورههای قبل، در جهت خلق گنبدخانههای رفیعتر، افزایش قابل توجهی نمودهاند. مساجد بزرگ به نسبت مساجد کوچک، تفاوتهای ساختاری بیشتری را با مساجد دورههای قبل خود نشان میدهند. فارغ از ابعاد مسجد، کاهش محسوس تناسبات داخلی فضای گنبدخانه مساجد صفوی نسبت به گنبدخانههای دورههای قبل، باعث میشد که مساجد احساس راحتی و تعامل مثبت با محیط داخلی را القا کنند. از این طریق ضمن اینکه فضا موجب ادراک حسی ناخوشایند در مخاطب نمیگردد، معماری مسجد به عنوان زمینهساز ارتقای کرامت انسانی عمل کرده و از این طریق معماری مسئولیت اجتماعی- مذهبی خود را به انجام میرساند.
حامد حیاتی، مرضیه الزهرا نصیرپور،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
هندسه و تناسبات از اصول بنیادین معماری ایرانی محسوب میشوند و در سازماندهی فضایی خانههای تاریخی قم، بهویژه در دورههای قاجار، اواخر قاجار و پهلوی، نقش مهمی داشتهاند. این پژوهش باهدف تحلیل تطبیقی تناسبات فضایی در ۲۳ خانه تاریخی قم، نسبتهای ابعادی فضاهای اصلی (حیاط، اتاق، سهدری و پنجدری) را استخراج کرده و میزان تطابق آنها را با سه نظام تناسب شناختهشده (تناسبات طلایی ۱.۶۱۸، مستطیل زرین ایرانی ۱.۷۳ و گز و پیمون ۱.۰۶۶) مورد بررسی قرار داده است. روش پژوهش از نوع تحلیلی - تطبیقی بوده و دادهها با اندازهگیری میدانی و بررسی نقشههای دقیق گردآوری شده است. سپس با استفاده از آزمونهای آماری آنالیز واریانس و تی تک نمونهای در نرمافزار R تحلیل شد. یافتهها نشان میدهد اصول کلی تناسبات در سه دوره از ثبات نسبی برخوردار بوده است؛ اما فضاهای مختلف هریک انطباق متفاوتی با نظامهای تناسبی بررسیشده داشتهاند. در دوره قاجار، اتاقها بیشترین هماهنگی را با هر سه نظام تناسبی داشتهاند؛ درحالیکه در اواخر قاجار، پذیراییها عمدتاً با تناسب طلایی انطباق بیشتری پیدا کردهاند. در دوره پهلوی نیز حیاطها مجدداً گرایش به گز و پیمون نشان میدهند که احتمالاً به ملاحظات استانداردسازی در این دوران بازمیگردد. از سوی دیگر، عدم تبعیت حیاطها در دورههای قاجار و اواخر قاجار از نظامهای تناسبی بررسیشده، برخلاف فضاهای داخلی، میتواند ناشی از محدودیتهای زمین، تغییر نیازهای زیستی و تحولات اجتماعی - اقتصادی آن دوران باشد. این پژوهش بر اهمیت بازشناسی اصول هندسی سنتی در معماری معاصر تأکید دارد و پیشنهاد میکند برای تداوم هویت بومی در اقلیم گرم و خشک قم، از دستاوردهای این الگوهای تناسبی استفاده شود.
ماریا حسین پورنادر،
دوره 13، شماره 2 - ( 3-1404 )
چکیده
معماری دورههای گذشته ایران، همیشه بر اساس بهکارگیری قوانین و اصول هندسی انجام میشده است و همین امر، عامل اصلی غنی بودن ترسیمات و دقت در ساخت بناها بهشمار میرود. بهعبارت دیگر آگاهی از قواعد ریاضی و ترسیمات هندسی بر پایه ریاضیات همواره از وظایف اصلی معماران گذشته بهحساب میآمده است. موضوعی که در معماری امروز ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته و اصول و مفاهیم سنتی معماری از جمله قوانین هندسی و تناسبات به فراموشی سپرده شده و حضور آن در بناهای معاصر کشور بهصورت چشمگیری کمتر شده است. در میان گونههای متعدد معماری ایران، گرمابهها یکی از بناهای مهم شهری محسوب میشدند که همواره در طراحی و ساخت آنها ازنظر ایستائی، تنظیم شرایط محیطی، زیبائی و کارآئی توجه ویژهای صورت میگرفته است. باتوجه به تعدد گرمابهها در دوره قاجار در شهر قزوین و نیز تنوعی که در ساختار آنها وجود دارد، سوالات اصلی در این زمینه مطرح میگردد که از نظر شکلی، کدامیک از اشکال هندسی غالب در معماری ایرانی جهت طراحی اجزای اصلی کالبدی این گرمابهها استفاده شده است؟ و نیز در طراحی اجزای اصلی کالبدی گرمابههای مذکور، از نظر ابعاد و اندازه، تناسبات خاصی رعایت گشته است؟ هدف کلی از این پژوهش، کشف نظام هندسی حاکم بر طراحی دو جزء اصلی کالبدی این بناها است. بهعبارت دیگر اهداف این پژوهش بررسی اجزای اصلی کالبدی نمونههای منتخب از نظر شکل و فرم آنها و همچنین دستهبندیشان از نظر الگوی ساختاری و نیز استخراج نظام هندسی، شکلی و ابعادی در اجزای نامبرده در این گرمابههاست. این پژوهش از نوع کمی و کیفی بوده و بر پایه روشهای تفسیری-تاریخی، پیمایشی و استدلال منطقی به تحلیل نظامهای معماری و تناسبات ابعادی در سربینه و گرمخانه، بهعنوان دو جزء اصلی این بناها در نُه گرمابه دوره قاجار شهر قزوین پرداخته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهند که در طراحی و ساخت دو جزء اصلی گرمابههای مذکور از نظامهای معماری و تناسبات هندسی مختلفی با فراوانیهای متفاوت استفاده شده است. از این یافتهها میتوان نتیجه گرفت تناسب 3√ با کمترین فراوانی، تنها در نسبت طول به عرض پلان گرمخانه یک گرمابه رعایت شده است و الگوی تناسباتی غالب با بیشترین فراوانی، در طراحی و ساخت این اجزا، تناسب مربع یعنی وجود نسبت 1، بین طول و عرض فضاهای مذکور بوده است.
نازنین مالمیر، سحر خراسانی، مهران کاراحمدی، میثم حبیبیان،
دوره 13، شماره 2 - ( 3-1404 )
چکیده
معماری دوره صفویه در ایران، بهویژه در اصفهان، با استفاده از الگوهای هندسی پیچیده و تناسبات طلایی، هارمونی و تعادل را در طراحی فضاهای معماری ایجاد کرده است. فضاهای نیمهباز در مدارس این دوره، بهعنوان بخشهای انتقالی میان فضاهای باز و بسته، نقش مؤثری در ایجاد ارتباط بصری و عملکردی ایفا میکنند. هدف این پژوهش، تحلیل نحوه استفاده از تناسبات طلایی و هندسی در فضاهای نیمهباز مدارس دوره صفویه است. در این راستا، پرسش اصلی تحقیق بررسی نحوه بهکارگیری تناسبات طلایی و هندسی در این فضاها و شناسایی تناسبات برجستهتر در طراحی این مدارس است. روش تحقیق ترکیبی از تحلیل کمی و کیفی است که در آن پلانهای مدارس منتخب استخراج و ابعاد و تناسبات هندسی ایوانها و ایوانچهها بهطور دقیق اندازهگیری و تحلیل شدهاند. نتایج نشان میدهد که فضاهای نیمهباز مدارس صفویه عمدتاً بر اساس نسبتهای هندسی خاصی مانند تقاطع ششضلعی منتظم، تناسبات 2√ و 3√ و مستطیل طلایی طراحی شدهاند. تنها در ایوان مدرسهی جدهی کوچک، به دلیل ویژگیهای خاص فضایی و عملکردی، این تناسبات رعایت نشدهاند که نشاندهندهی تأثیر عملکرد فضا بر انتخاب اصول هندسی است. این فضا از تناسب ۱:۰.۹ پیروی میکند. یافتهها نشان میدهند که تناسبات هندسی نهتنها نقش مؤثری در ایجاد تعادل بصری و عملکردی ایفا کردهاند، بلکه بهطور مؤثر ارتباط میان فضای باز و بسته را در طراحی مدارس برقرار کردهاند. این نتایج میتواند بهعنوان الگویی برای طراحی فضاهای نیمهباز در معماری معاصر مورد استفاده قرار گیرد و به احیای میراث فرهنگی و استفاده از اصول هندسی در معماری معاصر کمک کند.