جستجو در مقالات منتشر شده


115 نتیجه برای معماری

محمدجواد مهدوی نژاد، پریا سعادت جو،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1392 )
چکیده

گرایش به هویت و تلاش برای دست یابی به یک معماری باهویت، جریانی کلیدی در معماری معاصر کشورهای اسلامی به شمار می رود. سرزمین عربستان سعودی به عنوان خاستگاه اسلام با اقتصادی رو به رشد در دهه های اخیر، اکنون بستر ساخت و سازهای عظیمی است که معماری معاصر آن را بیش از هر زمان دیگر با چالش هویت و اصالت روبرو کرده است. هرچند پژوهش هایی به صورت پراکنده چالش هویت و هویت‌گرایی را در معماری معاصر عربستان سعودی بررسی کرده اند، کمتر تحقیقی به تحلیل تعامل و تقابل هویت اسلامی با آثار معاصر این کشور پرداخته است. هدف اصلی از این پژوهش شناسایی و تحلیل نسبت مفهوم هویت اسلامی و بومی با معماری معاصر عربستان سعودی است. از این رو سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- چه جریان‌ها و گرایش‌هایی در معماری معاصر عربستان قابل تعریف اند؟ و هر یک از این گرایش‌ها چگونه به مفهوم هویت در آثار خود توجه کرده اند؟ 2- رابطه میان نظر (آنچه معماران از طرح خود در ذهن دارند و یا هدفی که در ذهن طراح برای دست یابی به یک معماری باهویت دنبال می شود) و عمل (آنچه در محصول طراحی مشاهده می شود و توسط مخاطب درک می‌شود) در معماری معاصر عربستان سعودی چگونه است؟ بر اساس چارچوب نظری پژوهش آثار معماری معاصر در پنج محور اساسی شامل: 1- ایده ساختاردهنده طرح (کانسپت)، 2- فناوری ساخت (بکارگیری فناوری‌های نوین)، 3- مصالح، 4- شکل و فرم و 5- رابطه با محیط مورد تحلیل قرار گرفتند. از این رو پژوهش با رویکردی بی طرفانه، آثار طراحی شده در دو دهه اخیر را از منظر شاخصه های مذکور مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. این تحقیق در دو لایه صورت پذیرفت. در لایه نخست نظر معمار درباره اثر معماری طراحی شده مورد بحث قرار گرفت. سپس در لایه دوم بر اساس چارچوب نظری ترسیم شده، پژوهشگران آثار مذکور را مورد مطالعه قرار دادند. مقایسه تطبیقی نتایج حاصل از تحلیل نظرات شخص معمار درباره اثر خود، با تحلیلی که توسط پژوهشگران درباره اثر و ویژگی‌های آن به عنوان یک محصول ارائه نمودند؛ مشخص کننده فاصله نظر و عمل در آثار معماری معاصر عربستان سعودی در برخورد با موضوع هویت بود. برای دست یابی به هدف فوق، 50 اثر منتخب از میان آثار شاخص دو دهه اخیر کشور عربستان بر اساس شاخصه های تحلیلی پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با استفاده از نرم افزارهای صفحه گسترده میزان همبستگی میان آراء این دو گروه (نظر طراح و دریافت کارشناسان از طرح) مورد تحلیل قرار گرفت. دستاوردهای پژوهش نشان داد که سهم قابل توجهی آثار شاخص معماری معاصر کشور عربستان سعودی به دست معماران خارجی ساخته شده، که اغلب ایشان از آشنایی کافی با دین مبین اسلام به عنوان دین رسمی آن کشور برخوردار نیستند. تحلیل تنوع شکلی و مفهومی آثار نشانگر آن است که می توان نوعی سرگشتگی را در معماری معاصر عربستان سعودی مشاهده نمود. همچنین دستاوردها موید این نکته است که آنچه در جملات و اظهار نظر معماران در قالب احیای هویت بومی بیان شده، در عمل به تقلید از فرم‌های مشهور در معماری غرب منتهی شده است. از این رو تناقض میان نظر و عمل منجر به نوعی تکثرگرایی و بی نظمی در معماری معاصر عربستان سعودی شده است؛ هرچند کیفیت ساخت در نمونه های تحلیل شده از جایگاه قابل قبولی برخوردار است. بی توجهی به این مقولات و برخورد سطحی با مسئله منجر به گسست از گذشته خواهد شد و پیش بینی می شود که با این روند بحران هویت در این کشورها تعمیق شود.


مهرداد حجازی، فاطمه مهدیزاده سراج،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

در معماری اسلامی ایران معنا، زیبایی، شکل و سازه چهار عامل اساسی هستند که با ترکیبی متناسب از آنها معمار سنتی قادر است نقشی از جهان معنا را در عالم مادی متجلی سازد. وجود یک ارتباط منطقی و منسجم بین این عوامل بوده است که در دوره اسلامی، معماری ایران را در موقعیتی ممتاز قرار داده است. یکی از بزرگترین چالش های معماری امروز عدم وجود ارتباطی منسجم بین عوامل تشکیل دهندۀ آن می باشد. علت اصلی این نقیصه دور شدن از آموزه ها و ریشه های معماری سنتی است که منجر به تفکیک مراحل گوناگون فرایند طراحی و ساخت، تغییر در روند آموزش معماران، و شتاب و سرعت ساخت و ساز شده است. به منظور دستیابی به چگونگی برقراری ارتباط مابین عوامل غیر کالبدی (معنا و زیبایی) و عوامل کالبدی (عملکرد، فرم، هندسه و سازه) در معماری، ابتدا لازم است تا به تحلیل مصادیقی پرداخت که ارتباط را به اعلی درجه دارا باشند. در این مقاله، بدین منظور مساجد برجسته تاریخی به یادگار مانده از قرون پیشین که تجلی معنا در کالبد آنها در طی زمان به اثبات رسیده است به عنوان نمونه های مطالعاتی انتخاب گردیدند. سپس با بهره گیری از سامانۀ صوری/فرهنگی در طیف استدلال منطقی سعی گردید تا با تلاش در مجزاسازی واحدهای متشکلۀ کلیت واحد این بناها، الگوی ذهنی حاکم بر شکل گیری و فرایند طراحی به تصویر کشیده شود. بدین جهت پس از تعریف مشخص هر کدام از مقولات معنا، زیبایی، هندسه و سازه، چگونگی ارتباط و نحوۀ به کارگیری آنها در بناهای تاریخی ایران در دوره اسلامی تشریح گشت. ملاحظه گشت که در معماری سنتی تمامی دانشهای مورد نیاز در شکل دهی به محصول نهایی، متشکل از سبک و فرهنگ زندگی کاربران، جزئیات عملکرد و داده های اقلیمی محیطی همگی در ذهن معمار فرهیخته و دارای بینش تجمیع می گشتند تا به آسایش فیزیکی و آرامش روانی در معماری دست یابند. امروزه با مداخلۀ تمامی عوامل در زمان و جایگاهی مناسب در فرایند طراحی و مشارکت همزمان تمامی تخصص‌های مداخله‌گر در شکل گیری نهایی محصول معماری با راهبری و مسئولیت هماهنگ کننده ای دارای دانش و بینش می توان به کیفیات نهفته در معماری اسلامی دست یافت. در انتها با بهره گیری از آموخته های این بناهای شاخص تاریخی، الگوریتمی جهت طی فرایند طراحی معماری برای دنیای معاصر پیشنهاد گردید که در آن جایگاه مداخلۀ هر کدام از عوامل فوق مشخص شده است.
محمدمنان رئیسی، عبدالحمید نقره کار، کریم مردمی،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

از مباحث مطرح در دانش معماری و به ویژه معماری اسلامی، رمزپردازی و رویکردهای مختلف آن است. اصولاً رمزپردازی یکی از ویژگی های مهم معماری اسلامی است تا جایی که برخی اندیشمندان، لازمه تحقق این نوع معماری را رمزپردازی می دانند. مسئله ای که این مقاله به بررسی آن می پردازد چیستیِ رمز در آثار معماری و به تبع آن، چگونگیِ رمزپردازی در معماری اسلامی است. هدف از بررسی این مسئله، تبیین رویکردهای مختلفی است که معماران مسلمان برای رمزپردازی در آثار خود از آنها بهره می جستند تا با تبیین ماهیت و ویژگی های هریک از این رویکردها، درس های لازم برای ترسیم آینده رمزپردازی در معماری اسلامی آموخته شود. جهت تبیین مسئله ی این تحقیق، از روشی ترکیبی استفاده خواهد شد که متشکل از روش های تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی می باشد و گردآوری داده ها نیز عمدتاً از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. شالوده نظری این پژوهش، مبتنی بر منظومه حکمت اسلامی است تا با استناد به این شالوده، نتایج تحقیق، شایستگی لازم جهت کاربست در معماری اسلامی را داشته باشد. یافته های این تحقیق حاوی راهبردهایی نظری برای رمزپردازی در معماری اسلامی است که با اتخاذ آنها می توان هویت اسلامی در آثار معاصر معماری را به نحو مطلوب تری تبلور بخشید. طبق این یافته ها، در حوزه معماری علاوه بر نشانه های اعتباری، نشانه هایی تکوینی نیز وجود دارد که در مؤلفه های مختلف معماری نظیر هندسه و فرم جلوه گر می شود و لازمه رمزپردازی در معماری اسلامی، توجه توأمان به هر دو نوع این نشانه ها می باشد. با استفاده از این نشانه ها، دو رویکرد اصلی برای رمزپردازی در معماری اسلامی قابل ارائه است که عبارتند از رمزپردازی استقرایی و رمزپردازی استنباطی. رویکرد اول مبتنی بر ابزارهای شناختِ حسی است حال آنکه رویکرد دوم عمدتاً مبتنی بر ابزارهای عقلانی و گاه شهودی است.
سید باقر حسینی، محسن کاملی،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

بنای مسجد در بردارنده رسالت دینی و اجتماعی است. در واقع همانند آینه‌ای است که اوضاع دینی عصر خود را جلوه گر می‌شود. معماری مسجد، نمایانگر عمق برداشت‌های فرهیختگان و افراد عادی از جوهره ذهنیت و ایمان جامعه مسلمان آن دوره است. از این حیث بنای مسجد می‌تواند میزان و ماهیت جهان بینی مسلمانان هر عصر را بازگو کند. معماری مسجد افزون بر اینها بر ارکان معرفتی دیانت اسلام تکیه دارد و به پشتوانه همین معرفت است که معمار بنای مسجد، ابعاد و درجات ذهنی جامعه زمان خود را درک و بر آن احاطه پیدا می‌کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عناصر کالبدی استفاده شده در معماری مساجد سنتی و مدرن و چگونگی ارتباط آن با ذهن کودک صورت گرفته است و به بیان این مطلب می پردازد که آیا عناصر کالبدی معماری مساجد بر روی ذهن کودک تاثیر گذار است و این مساله به چه صورت در مساجد سنتی و مدرن تفاوت دارد. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی تحلیلی است و به واسطه تحقیقات کتابخانه ای و میدانی که 96 کودک جامعه آماری آن را تشکیل داده، انجام گردیده است. جهت به تصویر کشیدن برداشت‌های کودکان در خصوص مساجد مدرن و سنتی، پس از بازدید آنان از هر دو مسجد سنتی و مدرن منتخب، از نقاشی، خمیر و اسباب بازی کمک گرفته شده است. یافته‌های تحقیق مبین این مطلب است که بین عناصر معماری مساجد سنتی و ذهن کودک ارتباط بسیار نزدیک و عمیقی وجود دارد. این نتیجه درباره مساجد مدرن که سمبل‌های معماری مساجد سنتی در آن وجود ندارد، بسیار ضعیف است. آنچه در معماری مسجد توصیه می‌شود، اصولی است که پیامبر اکرم(ص) در ساخت مساجد از آن استفاده می‌نموده‌اند و به سبب اینکه دین و عناصر تشکیل دهنده یکسانی در بنای آن نقش ثابت دارند، می‌بایست معماری مسجد نیز ثبات داشته باشد.
حسن ذوالفقارزاده،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

پژوهشگران و صاحب نظران در بررسی و نگرش به معماری اسلامی، روشهای متعددی را بکار گرفته اند. معماران، اندیشمندان، طراحان، متفکران، عارفان، حکیمان و فیلسوفان هر یک در سیر گذر زمان به نوعی خاص، پدیدۀ معماری اسلامی را تفسیر کرده اند. برخی صرفاً، معماری اسلامی را با روش توصیفی تاریخی و به عبارتی به بیان ظاهری آثار پرداخته اند . و عده ای با شیوۀ تحلیلی تاریخی، آثار معماری را بررسی نموده اند که متأسفانه بعضی از این تحلیل ها بجهت عدم آشنایی کافی از اصول ، ارزشها و احکام اسلامی و رابطۀ آن با معماری از حقیقت موضوع دور شده اند . و بعضی نیز با جهان بینی فلسفی و به عبارتی با دید هستی شناسانه و یا معرفت شناسانه، موضوع را تحقیق نموده اند . تعدادی از این متفکرین که از مبانی فلسفی قوی برخوردار بودند به عمق فلسفی موضوع نزدیک شده اند. و باز عده ای دیگر، از دیدگاه منطق که ابزار درست اندیشی انسان در تعامل با موضوعات است در نگاه به معماری اسلامی بهره جسته اند . منطق شامل قیاس، استقراء و تمثیل می باشد و با این منطق ها ، موضوع معماری اسلامی را مورد دقت قرار داده اند. که البته باید اذعان کرد که معماری اسلامی ، بیشترین استفاده و بهره را از تمثیل و به عبارتی از صورت و معنا برده است . و محققینی نیز ریشه های آثار ارزشمند معماری اسلامی را در تعالیم قبل از آن یافته اند که منجر به ظهور و تجلی این آثار شده است و لذا با دید شیوه تعلیم و تربیت معمار (به طریق استاد شاگردی) به نحوه ی شکل گیری معماری اسلامی پرداخته اند . اندیشمندانی نیز با شیوۀ مجموعه نگری و یا همه جانبه نگر، معماری اسلامی را پژوهش نموده اند. هر مجموعه ای شامل: هدف، مبنا و عوامل می باشد. در اینجا، هدف معماری اسلامی، تعالی و تقرب در فضاهای زیستی است . و مبنا ، علت تحقق هدف است و لذا مبانی و اصول آنرا در سه جهان بینی دینی، فلسفی و علمی باید جستجو کرد و عوامل آنرا نیز در کلی ترین دسته بندی معماری اسلامی باید پیدا کرد . هدف این مقاله جهت آشنایی اجمالی با شیوهای نگرش به معماری اسلامی و بررسی، تجزیه و تحلیل این روشها در ظرفیت مقاله است. بی گمان این روشها هر یک به محدودۀ معینی از معارف معماری اسلامی توجه دارند. که در حد و قلمرو خود مفید فایده می باشند . البته پژوهشگران معماری اسلامی در انتخاب روش تحلیل و تحقیق خود مخیرند. نکتۀ حائز اهمیت این است که، محقق و پژوهشگر معماری اسلامی در چه حد و قلمروی به موضوع می خواهد معرفت پیدا بکند؟ با تکیه بر روشهای شناخته شده مذکور می تواند به ابعاد، قلمرو، گستره و سیطرۀ آن آگاهی پیدا بکند . پرسش‎های پژوهش حاضر عبارت‎اند از اینکه: آیا برای شناخت معماری اسلامی شیوه‎های متفاوتی وجود دارد؟ دیدگاه‎های مختلف نسبت به معماری اسلامی چیست؟ شناخت معماری اسلامی در چه سطحی صورت‎می‎گیرد؟ شیوۀ تحقیق در موضوع معماری اسلامی نخست از طریق توصیف اجمالی این نگرشها و بعد به صورت تحلیلی و تطبیقی و ترکیبی به طریق اسنادی و در انتها با ارائۀ روش مجموعه‎نگری بررسی و جمع‎بندی گردیده‎است.
غلامحسین معماریان، سیروان عظیمی ، مهدی کبودی ،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

در تجزیه و تحلیل لایه های مختلف آثار معماری و سبک هر معمار، رنگ جایگاه خاصی دارد. عاملی که افکار و عواطف وی را از سویی و درونمایه، مبانی نظری و ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بنا را از سویی دیگر به هم مرتبط می‌سازد. لذا بررسی نوع رنگ و نحوه کاربرد آن در معماری سنتی اصیل، دریچه‌ای روبه شناخت برخی از ویژگی‌های این سبک منحصر به فرد معماری و نیز اندیشه‌ها، گرایش‌ها و توانایی‌های هنری و معمارانه جامعه بستر است. معماری در سرزمین کردستان اگرچه در ساختار کالبدی خود کم و بیش مورد بررسی پژوهشگران قرار گرفته است، اما در واکاوی ریشه‌های آن به ویژه در ابعاد معنایی، پژوهشی تأثیرگذار صورت نگرفته است. نقش رنگ در پژوهش‌های معماری غرب از زمان باووهاس، بیشتر از بعد روانشناسی مورد توجه قرار گرفته است، در ابعاد معناگرایانه و بوم شناختی نیز، بر مبنای کهن الگوها و نگرش‌های بومی و مذهبی آمیخته با معماری، پژوهش‌های متاخری صورت پذیرفته است. در بررسی‌های میدانی، شهود کاربست 60 درصدی رنگ آبی در پنجره‌های خانه‌های سنتی منطقه اورامان، بر ضرورت پژوهش در این حوزه صحه می‌گذارد. لذا این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از پرسشنامه، مصاحبه، عکس نگاری و بررسی تطبیقی، در پی یافتن چرایی آن است. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که گرچه کلیشه‌های اجتماعی مانند چشم زخم بودن و تقدس، در کاربست رنگ آبی در معماری و پنجره‌های منطقه اورامان اصالت ندارد؛ اما رابطه معنا دار و نزدیکی با زیبای شناسی و مباحث روانشناسی در کاربرد آن دیده می شود.
محمدجواد مهدوی نژاد، پریا سعادت جو،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

گرایش به هویت و تلاش برای دست یابی به یک معماری باهویت، جریانی کلیدی در معماری معاصر کشورهای اسلامی به شمار می رود. هدف اصلی از این پژوهش شناسایی و تحلیل نسبت مفهوم هویت اسلامی و بومی با معماری معاصر کشورهای اسلامی است. از این رو سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- چه جریان‌ها و گرایش‌هایی در معماری معاصر کشورهای اسلامی قابل تعریف اند؟ و هر یک از این گرایش‌ها چگونه به مفهوم هویت در آثار خود توجه کرده اند؟ 2- رابطه میان نظر (آنچه معماران از طرح خود در ذهن دارند و یا هدفی که در ذهن طراح برای دست یابی به یک معماری باهویت دنبال می شود) و عمل (آنچه در محصول طراحی مشاهده می شود و توسط مخاطب درک می-شود) چگونه است؟ بر اساس چارچوب نظری پژوهش آثار معماری معاصر در پنج محور اساسی شامل: 1- ایده ساختاردهنده طرح (کانسپت)، 2- فناوری ساخت (بکارگیری فناوری‌های نوین)، 3- مصالح، 4- شکل و فرم و 5- رابطه با محیط مورد تحلیل قرار گرفتند. از این رو پژوهش آثار طراحی شده در دو دهه اخیر را از منظر شاخصه های مذکور مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. از میان کشورهای غرب آسیا، کشور عربستان سعودی به عنوان نمونه موردی انتخاب شده؛ و پنجاه اثر منتخب از میان آثار شاخص دو دهه اخیر آن مورد تحلیل قرار گرفتند. سپس با استفاده از نرم افزارهای صفحه گسترده میزان همبستگی میان آراء این دو گروه (نظر طراح و دریافت کارشناسان از طرح) مورد تحلیل قرار گرفت. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که نوعی آشفتگی مبتنی بر تقلید از فرم‌های مشهور در معماری غرب، تناقض میان نظر و عمل منجر به نوعی تکثرگرایی و بی نظمی در معماری معاصر عربستان سعودی شده است؛ هرچند کیفیت ساخت در نمونه های تحلیل شده از جایگاه قابل قبولی برخوردار است.
سید عباس یزدانفر، محمد علی خان‌محمدی، محمد درویش، ،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

علیرغم رشد و توسعه کمی پرشتاب در چند سال اخیر، توجه چندانی به کیفیت محیط‌های آموزشی معاصر در دانشگاه‌های کشور نشده است. دیدگاه کمی‌نگر به مقوله آموزش باعث شده است فضای یادگیری در دانشگاه‌ها صرفاً محدود به کلاس درس شده و در پی آن رشد و ارتقا در دانشگاه‌ها بصورت تک‌بعدی وصرفاً در یک رشته‌ی تحصیلی تخصصی برای دانشجویان انجام گیرد. عدم توجه به نیازهای روانشناختی انسان و رویکرد یک سویه به مقوله آموزش (جدای از پرورش و تربیت) از نقاط ضعف برنامه‌ریزی آموزشی کنونی است که معماری دانشگاهی معاصر نیز متأثر از آن شکل گرفته است. این مقاله بر آن است که با تدقیق مشخصه‌های کالبدی معماری مدارس سنتی مانند چهارباغ و آقابزرگ، که مطابق دیدگاه اسلامی به عنوان شالوده نظری شکل گیری آن معماری است؛ به اصول و مؤلفه‌هایی دست یافت که مؤید نظریه‌های مطرح روانشناسی محیط است. این مقاله با بهره‌گیری از نتیجه‌گیری منطقی با تفسیر و تحلیل ساختار ریزفضاها، سلسله‌مراتب فضایی و نهایتاً کلیت معماری این مدارس، ایده و راهکارهای به کار گرفته شده در آنها برای تأمین مجموعه مراتب نیازهای انسانی از دیدگاه علم روانشناسی را استخراج نموده تا به عنوان راهبرد طراحی محیط‌های دانشگاهی معاصر از جمله در طراحی کلاس‌های آموزشی، مکان‌های جمعی، حریم خصوصی و نوع ارتباط با طبیعت مورد بهره‌برداری قرار گیرد تا در مجموع منجر به ارتقای حس تعلق به مکان و حصول همزمانی در مراتب آموزش و پرورش دانشجویان گردد.
مهدی حمزه نژاد، زهرا صدریان ،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

طرح خانه مسلمان می‌بایست به صورتی باشد که امکان انجام الگوهای رفتاری شریعت را در هماهنگی با ارزش‌ها و عقاید اسلامی ساکنین فراهم سازد. دین جامع اسلام می‌تواند مجموعه‌ای از اصول اساسی را به عنوان راهنما و چهارچوب برای طراحی و معماری مسکن در اختیار ما قرار دهد. با توجه به سیاست‌های کلان کشور پیرامون احیای معماری و شهرسازی اسلامی-ایرانی، توجه به اصول معماری خانه در اسلام و بررسی میزان تحقق این اصول در گذشته و عصر حاضر از یک سو و میزان سازگاری آموزه‌ها و مصادیق معماری جهان معاصر با این اصول از سوی دیگر ضروری به نظر می‌رسد. هدف از پژوهش پیش رو، ارائه اصول اولیه و راهکارهای پیشنهادی طراحی به منظور ارتقاء شرایط اسکان با استفاده از منابع دین و درجه اول قرآن کریم و احادیث معتبر و همچنین ارزیابی پاره‌ای از نظریات و بناهای مسکونی معاصر بر مبنای این اصول می‌باشد. در این راستا با توجه به میان‌رشته‌ای بودن پژوهش، ابتدا با روش استدلالی برخی از مهمترین اصول طراحی خانه در دو دسته سلبی و ایجابی از منابع شریعت استخراج شده و سپس اصول و مصداق‌های مشابه در برخی نقاط دیگر جهان با روش تطبیقی-تاریخی ارزیابی شده و در ادامه به ذکر نمونه‌های موردی رعایت یا عدم رعایت این اصول در خانه‌های گذشته و امروز پرداخته شده است. یافته‌ها نشان می‌دهد اصول معماری اسلامی از قبیل محرمیت و محصوریت، عدم اشراف، مهمان‌پذیری، تعادل در متراژ خانه و تزئینات که به طور عمده در بافت‌ها و خانه‌های سنتی ایران رعایت می‌شد؛ امروزه نیز در طراحی بسیاری از خانه‌های معاصر مورد تأیید و تأکید نظریه‌پردازان و معماران مطرح جهانی بوده و در برخی موارد نیز عدم تطابق آموزه‌ها و مصداق‌های معاصر با اصول اسلامی قابل مشاهده است. از آنجا که الگوبرداری از این مصداق‌ها می‌تواند موجب ناهنجاری‌ها و آسیب‌های فرهنگی در جوامع اسلامی شود؛ فرد مسلمان می‌بایست با بهره‌گیری از اصول اسلامی و تجسم کالبدی آن، انعکاسی از دین را در طراحی مسکن مطلوب خود فراهم کند.
احد نژاد ابراهیمی، امیر حسین فرشچیان،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

معماری عرصه‌ای برای بروز و ظهور زندگی فردی، اجتماعی و نمودهای هنجاری همچون اخلاق است. همین موضوع موجب می‌گردد تا عوامل تأثیرگذار در معماری با ویژگی‌های خاص در کالبد و معنای آن نمود پیدا کند. توجه به هنجارهای اخلاقی وجودی انسان و جامعه، از نیازهای اساسی شکل‌گیری محیط کار و زندگی انسان است. بنابراین رابطه بین معماری، اخلاق و هنجارهای اجتماعی ارضاء‌کننده خواست و نیاز انسان است تا از این طریق در فضای معماری به آرامش برسد. در طول تاریخ معماران تلاش نموده‌اند تا با شناخت این نیاز و خواست، معماری خود را متناسب و همسو با هنجارهای اخلاقی خلق کنند؛ اما ورود فناوری‌های جدید در کنار بحران‌های هویتی و اصالتی، مؤلفه‌های اخلاقی تأثیرگذار در معماری را نیز تحت‌الشعاع قرار داده و چالش‌های جدیدی را بین اخلاق، معماری و فناوری بوجود آورده است. مسئله پژوهش حاضر این است: چه ارتباطی می تواند بین اخلاق و فناوری در معماری وجود داشته باشد؟ هدف یافتن مفهوم اخلاق و هنجارهای اجتماعی اخلاق در مرحله انتقال فناوری در بستر معماری امروز است؛ با عنایت به ماهیت نظری پژوهش، این تحقیق از نوع بنیادی-نظری می‌باشد که به روش تحلیلی-استنباطی پژوهش شده است و با استناد به تعاریف موجود در مورد اخلاق، فناوری معماری، تلاش گردیده ضمن بیان تعریفی از ارتباط آنها با همدیگر، مؤلفه‌های مورد نظر اخلاق در معماری برای جامعه اسلامی ارائه شود. نتایج تحقیق نشان می‌دهد برای رسیدن به الگوی مناسب معماری معاصر در جامعه اسلامی می‌بایست ضوابطی را برای استفاده از فناوری معماری در نظر گرفت که مهمترین آن ضوابط، در نظر داشتن مؤلفه‌های اخلاقی در جهت استفاده از فناوری در معماری است. مؤلفه‌های اخلاق در معماری شامل معماری با نیت قرب الهی، توجه به ساخت فضای بی آلایش نیایشی، توجه به حس جمعی و مشارکت، خلق سادگی و زیبائی توأمان و تقویت دانش فکری است.
محمد جواد مهدوی‌نژاد، محمد مشایخی، منیره بهرامی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

در دوران معاصر، نگاه معماری مدرن و در امتداد آن معماران آکادمیک نسل جدید بر روی طراحی بناهای جدید، از جمله مساجد، تأثیرهای فراوانی داشته است. یکی از مهمترین این تأثیرات تغییرات شکلی و فضایی مساجد در دوران معاصر است به نحوی که امروزه مساجد نوگرا به عنوان خوانش جدیدی از مسجد در فضای معماری و جامعه مطرح شده‌اند. در این میان تنوع گونه‌ها و الگوهای ایده‌پردازانه در طراحی بسیار زیاد هستند و بر خلاف گذشته که سنت‌های خاصی در هر دوره بر ساخت مسجد حاکم بود؛ نمی‌توان مساجد را واجد هیچ خصوصیت شکلی مشخصی دانست. علاوه بر تحولات وسیعی که در زمینه طراحی و ساخت بناهای معاصر وجود دارد؛ این مقاله درصدد است به بازشناسی گرایش‎های طراحی مسجد در دوران معاصر به طور خاص بپردازد و با شناسایی شاخص‎های این تحولات به طبقه‌بندی آنها پرداخته و به نوعی جریان‎های تأثیرگذار بر دوران تحول را در معماری مساجد بشناسد. پرسش‌های پژوهش عبارت اند از: آیا می‎توان گرایش‎هایی را در طراحی مساجد معاصر ایران در مقایسه با جهان اسلام پیشنهاد نمود؟ چه معیارهایی برای این مهم می‎توان در نظر گرفت؟ چه گرایش‎هایی در طراحی مساجد معاصر وجود دارند؟ و هر یک دارای چه مشخصاتی هستند؟ فرآیند استنتاج از سه مرحله تشکیل شده است: انتخاب مساجد و شاخصه‌ها؛ طبقه‌بندی داده‎های کمی و تحلیل؛ و نتیجه گیری. بر اساس مبانی تحقیق، روش تحقیق نمونه‌ی موردی با استفاده از راهکارهای ترکیبی برای انجام تحقیق انتخاب شده است. رویکرد پژوهش «ساخت نظریه» است. روش گردآوری اطلاعات ترکیبی از مطالعات کتابخانه و مراجعه به میدانی است. برای رسیدن به پرسش‌های پژوهش با استفاده از یک روش کمی-کیفی به بررسی خصوصیات منتخبی از انواع گونه‌های مساجد نوگرای معاصر پرداخته شده است و سپس بنابر نتایج بدست آمده، الگوهای طراحی آنها شناسایی و تبیین شده است. بر اساس بررسی انجام شده بخشی از مساجد معاصر که گونه‌شناسی بر روی آنها انجام شد؛ مساجدی هستند که در جامعه‌ی اسلامی شاخص و یا مساجدی که از نظر کالبدی معنای مسجد را در کالبدی جدید معرفی کرده اند؛ این مساجد بر اساس گونه‌شناسی شکلی، خود به چهار دسته تقسیم شده اند. این زیرگروه‎ها عبارتند از: مساجد نوگرای سفید، مساجد ناب‌گرا، مساجد فرم‌گرا و مساجد نوگرای التقاطی.
هادی صفایی‌پور، غلامحسین معماریان، محمدرضا بمانیان،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

گنبد به عنوان پوشش یکی از مهم‌ترین فضاها در مساجد ایرانی از جایگاه مهمی در نظام معنایی مسجد برخوردار است. این موضوع در پژوهش‌های پیشین با استفاده از روش‌های «عرفانی-تفسیری» و «اثباتی-استنادی» بررسی شده و دو گروه از فرضیه‌ها را شکل داده است. اندیشمندان سنت‌گرا در گروه نخست، معانی کلی چون وحدت، آسمان، بهشت یا عرش را به همه گنبدهای معماری دوران اسلامی اختصاص داده‌اند. از سوی دیگر اثبات‌گرایان و تاریخ‌گریان در گروه دوم، در مورد پیوند قطعی معانی مشخص به گنبدها تشکیک کرده و آن را امری دشوار و گاه غیرممکن دانسته‌اند. مقاله حاضر، با روشی «استنادی-تفسیری» به معناشناسی گنبدهای شاخص صفوی می‌پردازد. در این روش، طی فرآیندی دوسویه و چرخه‌ای، معنای گنبدهای مورد نظر هم در میان اسناد عینی موجود در بنا مطالعه می‌شود و هم از بین متون سازنده فضای فرهنگی عصر صفوی بررسی خواهد شد. براین اساس، فرضیه این مقاله آن است که مفهوم شیعی «درخت طوبی»، اصلی‌ترین مفهوم مؤثر در شکل‌گیری گنبدهای شاخص صفوی است. این فرضیه از طریق پاسخ به دو پرسش بررسی می‌شود. نخست آنکه معنای درخت طوبی در منابع فکری شیعه چیست؟ این پرسش پیشتر در مقاله‌ مستقلی از نگارندگان بررسی شده‌ و نتایج آن در این مقاله به عنوان فرضیه پذیرفته می‌شود. پرسش دیگر آنست که چه ارتباطی میان مفهوم طوبی و گنبدهای شاخص شیعیان در عصر صفوی وجود دارد؟ در این مقاله با مراجعه به دو نمونه از گنبدهای شاخص صفوی (مسجد جامع عباسی و مدرسه چهارباغ عباسی)، پرسش دوم در سه لایه فضایی شهر، بنا و گنبدخانه ارزیابی می‌گردد و در هر نمونه شکل، ساختار، آرایه‌ها، محتوای کتیبه‌ها و کیفیت فضایی این بکار رفته بررسی می‌گردد. در نهایت، یافته‌های گردآمده مرتبط با دو پرسش، با رویکردی کیفی و از طریق مقایسه و تحلیل محتوا بررسی و فرضیه مقاله در سه سطح سازگاری، صدق و تمامیت سنجیده می‌شود. بر این اساس، در مرحله اول این مقاله نشان می‌دهد که میان مفاهیم ذکر شده برای درخت طوبی با محتوای نقوش و کتیبه‌ها سازگاری کامل وجود دارد. در سطح بعدی یافته‌های این مقاله نشان‌دهنده صدق فرضیه ارائه شده نسبت به فرضیه‌های رقیب است. در سطح آخر، نمی‌توان بر تمامیت شواهد موجود بر دلالت قطعی فرضیه حکم داد. بدین ترتیب این مقاله فرضیه «نقش اساسی مفهوم درخت شیعی طوبی در شکل‌گیری دو گنبد مسجد جامع عباسی و مدرسه چهارباغ اصفهان» را به عنوان صحیح‌ترین تبیین ارائه می‌نماید.
فائزه شفیع‌یان داریانی، محمدرضا پورجعفر، علیرضا قبادی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

این مقاله منتج از پژوهشی است هدفمند در جهت بررسی معنای عمیق ماندگاری در معماری ایران در دوره‌ی اسلامی و مقایسه با مفهوم پایداری و معماری پایدار در دوران معاصر. به نظر می‌رسد تعریف و تحقیق چندانی در باب علل و عوامل ماندگاری در معماری ایران انجام نشده است. آنچه که به صورت محدود انجام گرفته بیشتر به بیان توصیفی از بناهای ادوار مختلف معماری ایران پرداخته است. به دلیل نزدیکی معنای این دو واژه به یکدیگر، مرزبندی چندان مشخصی هم بین واژه‌ی ماندگاری با پایداری تا به امروز صورت نگرفته است. هدف از این پژوهش ضمن بیان تفاوت اساسی بین دو مفهوم ماندگاری و پایداری در معماری ایران، بیان ویژگی‌ها، عوامل و اصول مؤثر بر معماری ماندگار است. لذا این پژوهش در پی یافتن چرایی و رمز ماندگاری و جاودانگی در مجموعه آثار معماری به جا مانده از دوران گذشته است. معماری ایرانی شاهد استفاده از الگوهای ماندگاری بوده است که به دلیل بی‌توجهی معماران معاصر به این گنجینه عظیم و پذیرش بی‌چون و چرای معماری مدرن و وارداتی، بیم آن می‌رود که این الگوها به‌دست فراموشی سپرده شوند. پدیده‌های مذکور هم به لحاظ فرهنگی- ساختاری و هم کارکردی نقش معنی‌داری درجامعه ایفا می‌نمایند. لذا در مقاله حاضر، پس از بیان معنای واژه‌های ماندگاری و پایداری و مقایسه‌ی لغوی آنها با یکدیگر، به بیان دیدگاه‌های صاحبنظران درباره راز ماندگاری و مفاهیم پایداری پرداخته است. نتایج این پژوهش بر این مهم استوار است که معماری زنده به‌عنوان عامل ماندگاری و جاودانگی معماری امروز مطرح می‌شود و برای تبیین موضوع زیگورات چغازنبیل، مجموعه مذهبی- سیاحتی میدان نقش جهان، بازار تبریز و میدان آزادی مورد بررسی قرار می‌گیرد. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت موضوع از گونه‌ی استدلال منطقی است؛ لذا درانجام این پژوهش، برای جمع‌آوری اطلاعات از تکنیک‌هایی مثل اسناد و مدارک در بستر مطالعات کتابخانه‌ای، پرسشنامه استفاده شده است. نتایج تحقیق حاضر بر این مهم استوار است که تفاوت اساسی معماری ماندگار و پایدار در وجود عنصر معنی و معنویت است. علاوه بر این مشخصه، توجه به فرهنگ و استفاده از کهن‌الگوهای ماندگار و توانایی جذب مخاطب را می‌توان از دیگر تفاوت‌های میان معماری ماندگار و پایدار بیان نمود.
اسدالله جودکی عزیزی، سیدرسول موسوی حاجی، رضا مهرآفرین،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

معماری ایرانی به‌لحاظ شکلی از الگو‌های متنوعی پیروی می‌کند که بسیاری از آنها قبل از آنکه در معماری عرضه شوند؛ در آثار هنری تجربه شده‌اند. با نگاهی عمیق به این آرایه‌ها در آثار هنری و طرح‌های معماری، رگه‌هایی از تصورات کیهانی سازندگان به چشم می‌خورد. تقسیمات «نُه‌بخشی» شکل مربع، طرح «چهارباغ»‌ و «چهارصفه»‌ از مهمترین این الگوها به‌‌شمار می‌روند. پژوهش حاضر سعی دارد تا طرح چهارصفه را که بیشتر با نام «چهارایوانی» معرفی و مطالعه شده است؛ مورد بررسی قرار دهد. علی‌رغم پژوهش‌های مهم، متنوع و متعددی که در معماری ایرانی انجام گرفته است؛ تاکنون مطالعات درخورِ توجه و جدی که به شناخت کامل و رسا از پلان‌های چهارصفه/ چهارایوان بیانجامد؛ صورت نپذیرفته و به‌تبع آن، گونه‌شناسی دقیقی نیز از این طرح ارائه نشده است. نتایج این پژوهش که با توجه به هدف، از نوع تحقیقات بنیادی و با توجه به ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی- توصیفی است؛ آشکارا نشان می‌دهد که در ورود این طرح به آثار هنری و معماری، غیر از ملاحظات اقلیمی، نوعی جهان‌بینی کهن نیز تأثیر داشته است. تقسیم چهاربخشی جهان در کیهان‌شناسی سنتی از یک سو و از سویی دیگر، تصورات کهنی که زمین را به چهارتاقی تشبیه کرده و در عین توجه به چهارسو به مرکز، گرایش ویژه‌ای داشته است؛ در شکل‌گیری و رونق این طرح و طرح‌های مشابه مؤثر بوده‌اند. طرح چهارصفه که به‌خوبی با معماری ایرانی منطبق شده بود؛ علاوه برآنکه به کارکردهای گوناگون پاسخ مناسب داده‌است؛ نیازهای اقلیمی و محیطی سازندگان را نیز به‌شایستگی مرتفع ساخته است. گونه‌شناسی این طرح را می‌توان در دو دسته‌ی کلی جای داد؛ پاره‌ای دارای میانسرا و دسته‌ای دیگر، فاقد میانسرا هستند. گروه اول در یک استاندارد مشخص، از ابتدای شکل‌گیری تا سده‌های اخیر در پلان‌های موسوم به چهارایوانی پایدار مانده‌اند و گروه دوم، خود به دو نوع مشخص تقسیم می‌شوند؛ در تعدادی، طرح کلی در عدد پنج تقسیم می‌شود و گروهی دیگر، کالبد بنا را در تقسیم نُه‌بخشی نمایش می‌دهند که با الگوی «نُه‌گنبد درونگرا» در تَباین هستند.
محمدباقر کبیرصابر، مهناز پیروی،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

قضاوت‌های سیاحان خارجی درباره‌ی آثار معماری ایرانی لزوماً قرین صحت و ثواب نیست؛ زیرا این گروه از خارجیان به دلیل شناخت سطحی و نازل از واقعیات جامعه‌ی ایرانی، از درک تمامی حقایق پیدا و پنهان معماری این سرزمین عاجز بوده‌اند. در نوشتار حاضر که حاصل پژوهشی تاریخی درباره‌ی مسجد کبود تبریز است؛ موضوع مورد اشاره، به بحث و تحلیل گذاشته شده است. مسأله‌ی پژوهش، کنکاش درباره‌ی صحت و سقم ادعای برخی سیاحان خارجی در وجود نسبت بین «مذهب بانیان» مسجد کبود و «کیفیت بقای کالبدی» آن است؛ ادعایی که بر اساس آن، به ناروا اهالی شهر را بی‌اعتنا به عمران مسجد معرفی کرده‌اند. در مقابل، برخی از نویسندگان ایرانی، نقیض این ادعا را برقلم آورده و نظری متفاوت داشته‌اند. با این حال در طول تاریخ، صاحبان این دو دیدگاه، استدلال و یا اسناد کافی ارائه ننموده‌اند؛ مضاف آنکه تاکنون پژوهش مستقلی نیز برای تنویر مسأله انجام نیافته و ضرورت توجه بدان احساس می‌شود. در مواجهه با این خلأ علمی، هدف از انجام پژوهش حاضر، شفافیت بخشیدن به فضایی بود که پیرامون مسأله را احاطه کرده و پاسخ به این پرسش‌ها قصد عمل بوده است: الف) منشأ اظهار نظرهای مختلف درباره‌ی مذهب قراقویونلوها چیست؟ ب) چه ارتباطی بین مذهب قراقویونلوها و نحوه‌ی بقای ساختاری مسجد کبود وجود دارد؟ ج) در طول تاریخ چه گروه‌هایی می‌توانستند از طرح شایعه‌ی ارتباط بین ویرانی مسجد کبود با مذهب بانی آن بهره ببرند؟ پژوهش، به روش تفسیری-تاریخی انجام گرفته و در طی آن روشن شد که برخی مؤلفین خارجی در پی کشف علت ویرانی مسجد، از طریق پیگیری پیشینه‌های فکری برآمده و بر این مدار، بانیان آن (قراقویونلوها) را سُنی‌مذهب و جماعت شیعه شده‌ی شهر را عامل بی‌سامانی مسجد معرفی کرده‌اند. همچنین دانسته شد که حجت محکمی در اثبات دشمنی قراقویونلوها با تشیع در دست نیست؛ بلکه اغلب منابع تاریخی، به تمایلات و حتی تعصبات شیعی آنان صحه می‌گذارند. البته مذهب قراقویونلوها نیز نوعی بود که نتوانستند مثل صفویان، حمایت علمای شیعه را جلب کنند؛ در بستر چنین شرایطی، زمینه‌ی مضاعفی مهیا می‌شد تا سیاحانی که شناخت نازل و سطحی از واقعیات جامعه‌ی ایرانی و بخصوص تبریز داشتند؛ تحلیل‌های ناصواب درباره‌ی کیفیت ساختاری و کارکردی مسجد کبود ابراز کنند.
محمد مسعود، احمد امین پور، حمید آقاشریفیان اصفهانی،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

چهارباغ، یکی از نامدارترین خیابان‎های اصفهان و شاید ایران باشد. خیابانی سرسبز و خرم که هم در کناره‎ها و هم در میانه آن، ردیف‎های درختان و پیاده‎روها و جوی‎ها گسترده شده است. درباره‎ی چهارباغ همچون یک خیابان ویژه و هم چنین یک باغ ایرانی ویژه‎ نوشته‎ها و پژوهش‏هایی چند، نوشته و گفته شده است. این دیدگاه‎های گوناگون درباره چهارباغ هم چنین پرسش‎هایی را بر می‎انگیزد. یک) گستره معنایی واژه چهارباغ چه اندازه است؟ دو) پیشینه این واژه و روند تاریخی کاربرد آن چگونه بوده است؟ در این مقاله تلاش شده است که در جستاری در واژه‎نامه‎ها، نوشته‎ها و کتاب‎های تاریخی که بستر کار هستند. با رویکردی کیفی، به معنای درونی و بیرونی و به پیشینه‎ی آن در کتاب‎ها و نوشته‎های تاریخی سده‎های اول تا یازدهم هجری پرداخته و با به نمودار در آوردن داده‏ها، به تحلیل و بررسی آنها پرداخته و به پرسش‎های یادشده پاسخ گوید. در قلمرو معنا، چهارباغ همه ویژگی‎های باغ را در خود داشته و گستره معنا و درونمایه آن را افزایش داده و پیوند آن را با انسان و معنای زندگی او، با نظم کیهانی، نظم زمینی، نظم آیینی و دینی، نظم دانشوری استوارتر و ریشه‏دارتر می‎کند. آن چنان که بیشترین معناها و جوهر زیست انسان را در بر می‎گیرد. چهارباغ هرگز یک باغ ساده، یک سرای حاکم‎نشین ساده و تنها یک خیابان ساده نبوده است و آن چنان که در معنای درونی آن یاد شد؛ آمدن چهار یا چار در آن گستره معنایی و کاربردی گسترده‎ای را برای آن پدید آورده بود همچون ساختاری نظم‎دار، ویژه، بزرگ، باشکوه، در شهر و برای مردم شهر، همگانی و با معناهای آرمانی و آسمانی. جای بسی شگفتی است که با ساختن یا بکاربردن یک واژه این همه معنا در آن گذارده و نهفته گردد و شاید آن بازنمایی همان راز جادویی و عرفانی «وحدت و کثرت» یا «یگانگی و چندگانگی» باشد.
عاطفه شکفته، حسین احمدی، امید عودباشی،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

تزئینات آجرکاری سلجوقیان، از لحاظ تکنیک و تنوع طرح، کمال آن را در این دوره از معماری ایران نشان می‌دهند؛ بطوری که پس از سلجوقیان چنین تزئیناتی در نهایت زیبایی و مهارت بی بدیل کمتر یافت شده است. درباره انواع چیدمان‌های آجری دوره سلجوقی و رگ‌چین‌های شاخص آجرکاری این دوره و خصوصاً چگونگی تداوم اینگونه تزئینات در دوران‌های بعدی اطلاعات بسیار ناچیزی موجود است و هنوز آن طور که درخور این هنر گرانمایه است به آن پرداخته نشده است. بنابراین، ضروری است که در این زمینه با توجه به اهمیت آن در معماری ایران، تحقیق و تفحص بیشتری در این زمینه صورت گیرد. در این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه‌ای و مطالعات میدانی-پیمایشی و با روش توصیفی-تحلیلی، تزئینات آجرکاری عهد سلجوقی با هدف معرفی تزئینات، شناسایی انواع چیدمان‌ها، شناسایی رگ‌چین‌های شاخص، و چگونگی تداوم آن در دوران بعدی (خوارزمشاهی و ایلخانی) مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. در دوره سلجوقی بخش اعظم تزئینات سطوح بیرونی توسط آجرکاری با نقوشی متنوع از جمله انواع گلچین‌ها و گره‌ها ایجاد شد. علاوه بر آن ابتکاراتی مانند تلفیق آجر با کاشی و یا گچ و همچنین کوفی بنایی نیز برای اولین بار در ایران توسط هنرمندان این دوره صورت گرفت؛ بطوری که در دوران بعد از آن ترکیب آجرکاری با کاشی بخش اعظم تزئینات را در بر گرفت. تنوع تکنیک، تحولات و ابداعات مختلف رخ داده در این دوره در عرصه تزئینات آجرکاری، موجب شکل‌گیری تکنیک‌های متفاوت آجرکاری در آن عصر و دوره‌های بعد از آن شده و به مرور انواع جدیدی از تزئینات معماری از لحاظ نقش، کارکرد و نحوه اجرا در معماری اسلامی ایران بر پایه تحولات رخ داده در این دوره تکوین یافتند.
زهرا توکلیان، سارا بهمنی کازرونی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

مسجد به عنوان یکی از شاخص‌ترین بناهای معماری اسلامی در طول سال‌های متمادی متأثر از زیرسامانه‌های ثابت و متغیر زمانی و مکانی روند شکل­گیری و تکامل یا زوال خود را سپری کرده است. با توجه به اینکه معماری مساجد شیراز متفاوت از بسیاری نقاط ایران در همان الگوی اولیه شبستانی مسیر خود را پیش می­گیرد؛ این مقاله تلاش دارد با تمرکز بر اصلی­ترین اندام این معماری یعنی شبستان،­ چگونگی انتظام و ساماندهی آن را در تعامل با زیرسامانه­های متفاوت و تأثیرگذار بررسی نماید. ­بنابراین، پرسش محوری این است که نحوه‌ی ساماندهی و انتظام شبستان در مساجد تاریخی شیراز چگونه است.­ بدین منظور با بررسی تعداد،­ جانمایی و تناسبات شبستان در هر مسجد نحوه‌ی انتظام آن تحلیل می‌گردد. نتایج حاصل از این مقاله به شناخت معماری مساجد تاریخی شیراز و راهبردهای طراحی معماران این خطه در مواجهه با مسائل متفاوت کمک می‌کند و می­تواند انگیزه­ای برای کاربردی کردن برخی از این اصول ثابت و تداوم آن در معماری مساجد معاصر به ویژه مساجد شیراز باشد. روش تحقیق استفاده شده در این مقاله توصیفی- تحلیلی و از نوع مطالعات میدانی می­باشد؛ روش جمع­آوری اطلاعات کتابخانه­ای و میدانی از طریق مشاهده و استفاده از کروکی و نقشه است.­ بدین منظور به بررسی بیست و چهار مورد از مساجد تاریخی شیراز پرداخته می­شود.­ ابتدا ادبیات موضوع مطرح و با تحلیل و بررسی مساجد در نهایت دو گونه انتظام شبستان در معماری مساجد بازشناسی و دو مسجد وکیل و نصیرالملک به عنوان مصادیق این دو­ گونه معرفی می­شوند. شیوه‌ی انتظام که بیش از هر چیز متأثر از دو زیرسامانه‌ی فرهنگی (جهت قبله) و زیرسامانه‌ی محیطی (شکل زمین و همسایگی‌ها) است؛ در نهایت با محوریت معمار در سیاست طراحی منجر به دو گونه انتظام مجزا شده است که نشان­دهنده‌ی وابستگی انتظام شبستان به تناسبات حیاط است. یافته‌های تحقیق نشان می­دهد که به طور خاص مساجد گونه‌ی دوم متفاوت با بسیاری مساجد مشابه در شهرهای دیگر شکل خاصی را در انتظام فضای شبستان دنبال می­کنند و آن عدم استفاده از شبستان جنوبی است و علت این مسأله می­تواند به عنوان موضوعی برای پژوهش­های آتی معرفی گردد و مقاله اگرچه فرضیاتی را مطرح می‌کند؛ اما درصدد پاسخ گویی به این مطلب نیست.


عاطفه شکفته،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

در معماری اسلامی و خصوصاً مساجد توجه اصلی به روح نمازگزار و عالم وحدانیت است؛ بدین سبب کتیبه‌های قرآنی بیشترین سطوح تزئینی را به خود اختصاص داده است. در این بین، محراب به لحاظ جایگاه آن در معماری مساجد همواره یکی از عناصر پرتزئین معماری بوده است که شامل کتیبه‌هایی از آیات و مضامین قرآنی است. کتیبه‌های تزئینی مساجد منبع مهمی برای بررسی دیدگاه‌ها و تفکرات مذهبی ملهم از آیات قرآنی هستند. این مقاله با هدف شناخت کتیبه‌های قرآنی اجراشده در محراب‌های گچی عصر ایلخانی و درک مضامین آنها نگاشته شده است، از این رو، در جهت دستیابی به چیستی مضامین آیات و ارتباط آنها با محل کاربردشان در ابنیه، تحقیقاتی با روش تفسیری- تحلیلی صورت گرفته است. حاصل تحقیقات حاکی از آن است که آیاتی برگرفته از یک تا چهار سوره از قرآن در یک محراب بکار رفته است. کتیبه‌هایی با مضمون «آیات توحیدی»، «برپایی نماز»، «شرح خصوصیات مؤمنان»، «توصیف ویژگی بانیان مساجد» و «پیروزی مسلمانان بر دشمنان» بیشترین حجم از کتیبه‌نگاری در تزئینات گچی محراب‌های عصر ایلخانی را به خود اختصاص داده‌اند. گاهی کتیبه‌ها با مضامین ذکرشده در کنار یکدیگر در یک محراب اجرا شده‌اند که اشاره به ذات پروردگار، پرستش او، برپایی نماز دارند. بطور کلی آیات مربوط به «خداشناسی»، «برپا داشتن نماز» و «بانیان مساجد» بیشترین کاربرد را داشته‌اند؛ بنابراین کتیبه‌های قرآنی محراب‌ها مرتبط با کاربرد و جایگاه آنها در مساجد در جهت هدایت افراد و غنا بخشیدن به روح نمازگزار بکار گرفته شده‌اند.


امیر سلمانی، محمدحسین رحیمی، مهدی خاک‎زند،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

مسجد در زمرهی مهمترین و حساس‎‎ترین بناهای جمعیت مسلمانان و از اولین جایگاههای نمود جماعت و یا به تعبیر دقیقتر، امت است. اما با این وجود و علیرغم تجربه قابل توجه معماری مسجد در اسلام و ایران، به نظر میرسد در مقایسه با مسجد آرمانی -مسجدی که غایت مطلوب اسلام است- فاصلهی قابل توجهی وجود دارد. به نحوی که «فضای باز»، که با توجه به سیره و سنت اسلام و تاریخ ساخت مسجد از اهمیت غیرقابلانکاری برخوردار است؛ مورد غفلت واقع شده است. بخشی که نه تنها باعث ارتقای کیفی معماری مسجد می‏شود؛ بلکه عبادت در آن اهمیت خاصی دارد. این غفلت باعث شده است که به مرور زمان فضای باز در مساجد کمرنگ و حتی حذف گردد. در این زمینه بررسی شواهد میدانی، ضرورت مسئله را روشن ساخت و منابع کتابخانهای توجه به آن را تکمیل نمود. در همین راستا به شیوهی ترکیبی، اهمیت و اصالت فضای باز مورد بررسی قرار گرفت و از روش تفسیری-تاریخی برای بیان حضور فضای باز در مسجد و عبادت در آن، استفاده شد و روش تحلیل محتوا در باب محتوای بیان شده در متون مراجع اسلامی شامل قرآن کریم، احادیث و سیرهی پیامبر (ص) و بررسی و ارزیابی آن ها به کار برده شد. به همین منظور معماری مساجد اصیلِ برخی مراکز قلمرو اسلام در دورههایی از آغاز تاریخ اسلام تا قرن دهم هجری و همچنین، مساجدِ با فضای بسته مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس مسجد النبی و شیوهی برخورد پیامبر اسلام (ص) در باب معماری آن مورد مداقه قرار گرفته و معماری مسجدالحرام نیز تحلیل شد. لازم به ذکر است در این مقاله، توجه به منابع مورد وثوق اسلام در حوزهی معماری مسجد مورد تأکید میباشد؛ هر چند از بررسی دیگر منابع نیز غفلت نشد. با جمعبندی ادله جمعآوری شده میتوان گفت علاوه بر اینکه فضای باز در مسجد به عنوان بخش یا عضوی اساسی از کالبد آن معرفی میگردد؛ بلکه فراتر از آن، فضای باز در مسجد دارای اصالت، اهمیت و اولویت است به نوعی که نشانگر برتری نسبی فضای باز نسبت به فضای بسته در مسجد است و در باب کارکرد آن نیز میتوان گفت عبادت، جنبهی فراموش شده و کاربرد بنیادین حیاط در مسجد است.



صفحه 1 از 6    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb