6 نتیجه برای خانههای تاریخی
سارا صادقی، احمد اخلاصی، حامد کاملنیا،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
انسان از زمانی که به معماری مبادرت ورزیده، به نیازهای روحی، باطنی و حس زیبایی شناسی نیز توجه داشته است. امروزه در معماری، زیباییشناسی به دلیل عدم تبیین قاعدهمند و کاربردی، صرفاً به عوامل جزئی صوری محدوده شده است؛ در حالی که این مفهوم دارای تعریفی فراتر بوده و با ساختار، جزئیات بنا، مخاطب و محیط ارتباط تنگاتنگ دارد. معماری ایرانی که متبلور زیباییشناسی در طول سالیان متمادی بوده؛ میتواند منبعی غنی جهت اقتباس اصول زیباییشناسی در معماری باشد. مبانی کمی و کیفی در معماری سنتی، که مربوط به مقولهی زیباشناختی و اصول بصری حاکم بر ساختار و تناسبات هستند؛ منجر به بروز زیباشناختی میشود. این پژوهش سعی دارد با پاسخ به پرسش چگونگی تحقق اصول زیباییشناسی در معماری ایرانی، راهکارهایی را جهت کاربست آن در معماری معاصر ارائه دهد.
تحلیل خانههای مشهد، به دلیل داشتن پیشینهی تاریخی آن شهر -که منبعی غنی از آثار معماری است- انجام پذیرفت. در این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی یافتههای موجود در مکاتب مختلف و دیدگاههای اندیشمندان پیرامون زیباییشناسی جمعآوری و با تکنیک تحلیل محتوا، آنالیز و تفسیر شدند که معیارهای تحلیل را شکل دادند. سپس با استفاده از مستندات، 10 تیپ از خانههای تاریخی مشهد که تمامی آنها متعلق به دورهی قاجار بودند؛ با معیارهای زیباییشناسی تحلیل گردیدند. در این تحلیل، باتوجه به تحولات معماری که متأثر از تاریخ زمان خود (دورهی قاجار) بود؛ اصول فضایی و ساختاری خانههای دورهی اول و شروع دورهی دوم با معیارهای زیباییشناسی مطابقت داشتند؛ اما خانههای متعلق به دورهی دوم قاجار با عناصری چون سقفهای شیبدار و... ، مفاهیمی از قبیل کاربرد کمتر تقارن و تناسب در پلان، نما و برونگرایی بیشتر، در آنها متجلی بود که اقتباسی از معماری غرب بوده و با فرهنگ و اقلیم منطقه چندان متناسب نبود.
دانشجوی دکتری مهسا جوادی نوده، دکتر آزاده شاهچراغی، دکتر علیرضا عندلیب،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
طراحی مناسب در کالبد و مشخصات فیزیکی یکی از راهکارهای اقلیمی خانههای تاریخی در تعامل با طبیعت بوده است. در واقع این خانهها در طی سالها با آزمونهای مختلف به ترکیبی پایدار و اصولی بازتولیدشدنی دست یافتهاند که علاوه بر تاثیر مستقیم بر سلامت کاربران فضا، از مشکلات هدررفت انرژی نظیر شرایط ناسالم فضاهای داخلی، بحرانهای زیستمحیطی، و... نیز میکاهد؛ اصولی که امروزه در مشخصات کالبدی فضاها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این مبنا در پژوهش حاضر به شناسایی الگوهای هندسی، تناسباتی و استانداردهای حاکم در ساختارهای حیاط مرکزی، تالارهای زمستاننشین و اتاقهای فصلی مبتنی بر اقلیم سرد، پرداخته میشود. همچنین روابط فضاها نیز براساس مشخصات کالبدی مورد مطالعه قرار میگیرد؛ تا با مقایسه معیارهای اقلیمی بتوان به الگوی طراحی پایدار براساس الگوهای ساختاری دست یافت؛ رایجترین نسبتهای فضایی منطبق بر طبیعت را در این منطقه شناسایی نمود؛ و در تطابق با نیازهای امروز بکار گرفت. در این پژوهش 12 خانه از دوره قاجار در اردبیل -که بیشترین فراوانی را دارند- مورد بررسی قرار میگیرند؛ بدین ترتیب که جمعآوری اطلاعات و مطالعات میدانی از فضاهای تاثیرپذیر از اقلیم در جداولی دستهبندی میشوند؛ و با روشهای محاسباتی، استدلال منطقی دادهها و تحلیلهای کمی و کیفی مجموعهای حاصل از تناسبات هندسی و روابط فضایی شناسایی میگردند. نتایج براساس رایج ترین نسبتها، ابعاد و مساحتها نشان از تطبیق و ارتباط پیشرو الگوهای فضایی با ترکیب تأثیرپذیر دادههای اقلیم سرد دارد؛ به نحوی که برخی فضاها با توجه به نوع کاربری و فصول استفادهشان دارای تناسبات مشابه و اشکال مقتضیاند؛ تمایز فصلی فضاها صرفاً به فصول زمستان و تابستان محدود شده است؛ و جزئیات طراحی براساس فصول سرد بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو بکارگیری الگوهای ساختاری گذشته جهت طراحی در معماری امروز میتواند تا حدود زیادی از هدررفت انرژی جلوگیری نماید.
مریم قاسمی سیچانی، فائزه شمشیری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خانههای تاریخی از لحاظ اصول معماری و ویژگیهای هندسی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. این مطالعه به بررسی ویژگیهای اصول هندسی اتخاذشده در خانههای دوره صفویه و قاجاریه میپردازد. هدف اصلی، شناخت ویژگیهای هندسی خانههای تاریخی چند حیاط و نمای آنها و بررسی تأثیر آنها بر یکدیگر است. تحقیقات گستردهای در این حیطه انجامگرفته است؛ اما مطالعهای به بررسی نسبت طول حیاط به ارتفاع نما و نسبت طول به عرض حیاط انجام نگرفته است. جامعه آماری این مطالعه، متشکل از خانههای تاریخی یک یا چند حیاط مرکزی شهر اصفهان است. از میان این جامعه تعداد ۱۵ خانه به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و مورد بررسی قرارگرفته است. رویکرد روششناختی تحقیق، مبتنی بر پایه مطالعات میدانی و تحلیل هندسی-حسابی است. ابزارهای مورد استفاده از طریق برداشت و نرمافزار ترسیمی اتوکد انجامشده است. نتایج حاکی از آن است که حیاط خانهها عمدتاً به شکل مستطیل بوده است. چنانچه محور کشیدگی حیاط در خانههای مورد مطالعه شمالی- جنوبی بوده است؛ نماها در خانههای ۲، ۳، و ۴ جبهه ساخت بهگونهای قرار میگیرند که نمای شمالی ارتفاع بیشتری نسبت به ۳ نمای دیگر داشته و چنانچه محور کشیدگی حیاط شرقی- غربی بوده؛ عکس این پدیده صادق است. نماها و جهت قرارگیری آنها در حیاط یکی از تأثیرگذارترین مؤلفهها در به دست آوردن تناسب حیاط بهنما است.
آقای قاسم گداعلی، دکتر محسن افشاری،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده
عناصر چهارگانه علاوه بر تاثیرات مستقیم بر چگونگی انتخاب راهکارهای اقلیمی موثر در معماری، مزاج فضاهای محل زندگی ساکنین را تحت تاثیر قرار میدهند. مزاج فضا، باعث شکلگیری شاخصههایی متفاوت در هر اثر معماری از جمله معماری خانههای بافت تاریخی بوشهر شده است. در این تحقیق با انتخاب خانههای بافت تاریخی بوشهر بهعنوان جامعه آماری، شاخصههای مزاجی فضاهای آن از نظر چگونگی تأثیرگیری از عناصر چهارگانه محیط مورد واکاوی قرار گرفته شده است. این مهم با بررسی خصوصیات مزاجی هر فضا با مطالعه میزان حضور شاخصههای چهارگانه محیط بهعنوان نماینده چهار مزاج اصلی، یعنی عناصر چهارگانه آب، باد، خاک و آتش، بر فضاهای خانه که هر یک به عنوان نمایندهای از مزاجهای اصلی هستند، انجام شده است. این تحقیق به دنبال این است که چگونه میتوان مزاج فضاهای خانه را بر اساس میزان حضور عناصر چهارگانه تحلیل نمود؟ و خصوصیات مزاجی فضاها در خانههای تاریخی بوشهر چگونه است؟ روش تحقیق در این پژوهش، روش توصیفی، توصیفی-تحلیلی و تحلیل محتوای منابع جهت شناخت منابع و مبانی نظری است؛ تحلیل دادهها جهت واکاوی خانههای بافت تاریخی بوشهر در دو شیوه کلنگر (قیاسی) و تحلیل جزئیات در جهت رسیدن به یک نتیجه کل (استنتاجی) صورت پذیرفته است. برای بررسی و مطالعه مزاج خانههای بافت تاریخی شهر بوشهر، 16 خانه با زیربناهای متنوع، انتخاب شدهاست؛ و در هر خانه، هر یک از فضاها و خصوصیات کالبدی، فضایی، رفتاری و محیطی آن بررسی شده تا بتوان به نتایج مزاجی فضاهای دست یافت. برای مزاجسنجی فضاها، میزان و کیفیت هر یک از عناصر چهارگانه عددگذاری شده و سپس با توجه به چگونگی حضور این عناصر در هر یک از فضاها به تعیین مزاج آن فضا منجر شد. با توجه نتایج، مزاج فضاهای سکونتی اصلی، متعادل، گرم، و گرم و خشک است؛ مزاج فضاهای سکونتی فرعی سرد است؛ مزاج فضاهای سکونتی باز، گرم و مرطوب است؛ مزاج فضاهای ارتباطی متعادل است و فضاهای خدماتی مزاج سرد دارند. مهمترین نتیجه این پژوهش بررسی وجود تنوع در مزاج فضاهای خانه، در بافت تاریخی بوشهر است؛ به طوری که هر یک از فضاها، متناسب و مناسب با چگونگی سکونت و فعالیت ساکنان در آن شکل گرفته است و افراد میتوانند بر اساس نیاز جسمی و روانی خود در فضاهای خانه بوشهر سکونت کنند.
مهندس زهرا عزتی کرعلیا، دکتر ازیتا بلالی اسکویی، مهندس یحیی جمالی، دکتر عارف منادی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
حیاط از جمله فضاهای اصلی خانهها به خصوص در معماری سنتی ایران بوده است که نقش بسزایی در شکلگیری نظام فضایی خانهها داشته است. سوال اصلی پژوهش این است که چه ارتباطی میان سازماندهی فضایی خانههای تاریخی تکحیاطه و دوحیاطه با تعداد حیاطها برقرار است؛ و هدف پژوهش، کشف ارتباط میان تعداد حیاطها با سازمان فضایی خانههای تاریخی است. به این منظور، مولفههای تأثیرگذار بر سازمان فضایی خانههای تاریخی مورد مطالعه قرار گرفته و با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد کیفی، به تجزیه و تحلیل مولفهها در نمونههای موردی پرداخته شده است. جامعهی آماری، خانههای قاجاری تکحیاطه و دوحیاطه شهر تبریز میباشد. بر اساس یافتههای پژوهش، در خانههای تکحیاطه و دوحیاطه عوامل مختلفی نظیر هندسه چیدمان فضایی (الگوی چیدمان مرکزی و شعاعی و الگوی هندسی فضای پیرامون حیاطها)، محوربندی (محورهای حرکتی داخلی و خارجی، محور بصری و محور تقارن) و سلسلهمراتب فضایی و دسترسی (کشیدگی حیاطها، عمق فضاها نسبت به ورودی و نفوذپذیری) در مجموع نشانگر نوع خاصی از سازمان فضایی مرتبط با هر یک از دو گونهی مذکور است. بررسی هندسه چیدمان فضایی نشانگر تفاوت در نوع قرارگیری فضاها نسبت به حیاط، تفاوت در تودهگذاری و تعداد جبهههای ساخته شده پیرامون حیاط، میزان درونگرایی نسبت به نوع حیاط، و غیره است. بررسی محوربندی نشانگر تفاوتهای موجود در مسیرهای حرکتی و ارتباطات درون فضایی، تفاوت در جهت محورهای بصری و در نحوهی رعایت تقارن، و غیره است. بررسی سلسلهمراتب نشانگر تفاوت در تقسیم عرصههای خانه، تفاوت در قرارگیری فضاها در عمقهای مختلف نسبت به ورودی با توجه به کاربری آنها، و غیره است.
حامد حیاتی، مرضیه الزهرا نصیرپور،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
هندسه و تناسبات از اصول بنیادین معماری ایرانی محسوب میشوند و در سازماندهی فضایی خانههای تاریخی قم، بهویژه در دورههای قاجار، اواخر قاجار و پهلوی، نقش مهمی داشتهاند. این پژوهش باهدف تحلیل تطبیقی تناسبات فضایی در ۲۳ خانه تاریخی قم، نسبتهای ابعادی فضاهای اصلی (حیاط، اتاق، سهدری و پنجدری) را استخراج کرده و میزان تطابق آنها را با سه نظام تناسب شناختهشده (تناسبات طلایی ۱.۶۱۸، مستطیل زرین ایرانی ۱.۷۳ و گز و پیمون ۱.۰۶۶) مورد بررسی قرار داده است. روش پژوهش از نوع تحلیلی - تطبیقی بوده و دادهها با اندازهگیری میدانی و بررسی نقشههای دقیق گردآوری شده است. سپس با استفاده از آزمونهای آماری آنالیز واریانس و تی تک نمونهای در نرمافزار R تحلیل شد. یافتهها نشان میدهد اصول کلی تناسبات در سه دوره از ثبات نسبی برخوردار بوده است؛ اما فضاهای مختلف هریک انطباق متفاوتی با نظامهای تناسبی بررسیشده داشتهاند. در دوره قاجار، اتاقها بیشترین هماهنگی را با هر سه نظام تناسبی داشتهاند؛ درحالیکه در اواخر قاجار، پذیراییها عمدتاً با تناسب طلایی انطباق بیشتری پیدا کردهاند. در دوره پهلوی نیز حیاطها مجدداً گرایش به گز و پیمون نشان میدهند که احتمالاً به ملاحظات استانداردسازی در این دوران بازمیگردد. از سوی دیگر، عدم تبعیت حیاطها در دورههای قاجار و اواخر قاجار از نظامهای تناسبی بررسیشده، برخلاف فضاهای داخلی، میتواند ناشی از محدودیتهای زمین، تغییر نیازهای زیستی و تحولات اجتماعی - اقتصادی آن دوران باشد. این پژوهش بر اهمیت بازشناسی اصول هندسی سنتی در معماری معاصر تأکید دارد و پیشنهاد میکند برای تداوم هویت بومی در اقلیم گرم و خشک قم، از دستاوردهای این الگوهای تناسبی استفاده شود.