جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای حیاتی

حامد حیاتی، مهسا بهداروند،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

با ورود اسلام به ایران، دانش‌­اندوزی -که این بار با دین پیوندی مستحکم داشت- در این سرزمین به شکوفایی می­‌رسد. با اینکه در دوره­های بعد، مدارس مستقل از مساجد به وجود آمدند؛ اما پیوند میان مسجد و مدرسه به دلیل تعلیمات مذهبی در مدارس دوباره شکل گرفت و به مسجد- مدرسه در معماری اسلامی منتصب شد. ادغام دو عملکرد مسجد و مدرسه به شکل‌گیری نوآوری­‌ها و خلاقیت‌­های فضایی در معماری این بناها ختم شد. از این رو معماری آن­ها در میان معماری اسلامی اهمیت فوق­العاده­‌ای داشته است. این نوشتار با این فرضیه که کالبد مدارس ایرانی در دوره سلجوقی تا دوره قاجار، سیری تحولی داشته است؛ در جستجوی یافتن ویژگی­‌های کالبدی مدارس ایرانی در هر دوره تاریخی و نیز روند تحول سازماندهی فضایی آن­ها از طریق بررسی نمونه‌­ها می­باشد. همچنین جهت درک بهتر و تحلیل دقیق‌­تر تحولات سازماندهی فضایی، گونه‌­شناسی نظام ارتباط و نظام کالبدی مدارس سنتی چهار دوره تاریخی صورت گرفت. این گونه‌­شناسی شامل موضوعاتی ازجمله نظام کالبدی، سازمان­دهی فضایی، ارتباطات کالبدی، نحوه ارتباط فضای آموزشی و نیایشی، شیوه‌­های تعریف فضا (بسته، باز و پوشیده) می­‌باشد. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونه­‌شناختی و با شیوه گردآوری داده کتابخانه‌­ای (اسنادی) و با ابزار نقشه­‌خوانی، سندخوانی و فیش­‌برداری انجام شده است. یافته‌­های پژوهش نشان می­‌دهد که مدارس در هر دورۀ تاریخی، خصوصیات کالبدی ویژه­ای پیدا کردند و همین امر سبب ایجاد تحولات فضایی از جمله فضاهای اقامتی، آموزشی و نیایشی مطلوب در جهت نیازهای طلاب بوده است. به‌عنوان مثال، ایوان­‌های مدارس سنتی در ابتدا کارکرد آموزشی داشتند و طلاب جهت امر مباحثه در ایوان­‌ها گردهم می­‌آمدند. همچنین در برخی موارد کارکرد نیایشی نیز داشتند. در نتیجه با توجه به پژوهش حاضر و بررسی نمونه­‌های موردی، کالبد مدارس سنتی از لحاظ ویژگی­‌های اجزای اصلی شامل (ایوان، حجره، مدرس، و...) و سازماندهی فضایی، تحولات تکاملی را در طی دوره‌­های سلجوقی، تیموری، صفوی، قاجار طی کرده­‌اند.
زینب حیاتی، اصغر مولایی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

بی‌تردید همه‌ی فعالیت‌های انسان از جمله ساختن شهرها، باید در جهت فراهم آوردن محیط مناسب زندگی وی باشد. ساختار کالبدی شهرها و هر جزئی از آنها بایستی اصول و ارزش‌های معنوی و فرهنگی را به انسان متذکر گردد. اصول و ارزش‌ها باید به گونه‌ای سازماندهی شوند که همه‌ی نیازها و قوای انسان مورد توجه قرار گیرد. از منظر مضامین اسلامی، بستر اصلی برای شکوفا شدن قوا و نیازهای مادی و فرامادی برقراری ارتباطات چهارگانه انسان است. این پژوهش با هدف‌ آسیب‌شناسی وضعیت نماسازی در معماری معاصر ایران، اصول فقهی و اخلاقی حاکم بر نمای ساختمان‌های مسکونی را شناسایی می‌کند؛ و با توجه به اصول شریعت اسلامی تبیین می‌نماید. مبانی و ریشه‌ی اصلی این موضوع و مباحث مربوط به آن را می‌توان در قرآن، روایات، و احادیث جستجو کرد. در این روند به منظور گردآوری داده‌ها از روش اسنادی و به منظور تحلیل داده‌های حاصل از متون دینی از روش‌های تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی استفاده‌ شده است. پس از استخراج اصول مرتبط با دو بخش فقهی و اخلاقی، نحوه‌ی نمودپذیری آن در نمای ساختمان‌های مسکونی بیان گردیده‌ است. در نهایت به منظور آسیب‌شناسی وضعیت موجود و بیان تعارضات در نمای ساختمان‌های مسکونی در قیاس با آموزه‌های قرآن و احادیث، اصول بدست آمده بر اساس روابط چهارگانه انسان بررسی گردیده است. نتایج این پژوهش حکایت از آن دارد که نماهای مسکونی معاصر مخل در هر چهار نوع رابطه هستند و لذا بیش‌ترین تکرارپذیری در خصوص نوع رابطه تضعیف شده، مربوط به رابطه انسان با دیگران است. در نگاهی آسیب‌شناسانه به معماری نما چنین استنتاج می‌شود که برآیند آسیب‌های مختلف مطرح شده، علاوه بر تأثیر منفی بر نماهای شهری همه‌ی وجوه زندگی انسان را تهدید می‌کند.

دکتر مسعود وحدت طلب، زینب حیاتی،
دوره 11، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

درک، فهم و دریافت‌های‌ حسی انسان از دلالت‌های معمارانه، با دور و نزدیک شدن نسبت به آثار معماری دستخوش تغییر می‌شود. پرداختن به این موضوع در معماری زیارتی به دلیل اهمیت پاسخ‌های احساسی در فواصل مختلف امری ضروری است. پرسش‌های تحقیق این است که 1. تغییر مقیاس چه تأثیری در بروز و افول دلالت‌های معماری زیارتی مانند «ابهت» و «صمیمیت» دارد؟ 2. پاسخ‌های احساسی افراد در مراحل مختلف تقرب به بنای زیارتی دستخوش چه تغییراتی می‌شود؟ بر این اساس هدف این پژوهش بررسی دو دلالت ابهت و صمیمیت در بناهای زیارتی و نحوه قضاوت آن توسط بازدیدکننده در فواصل مختلف بنا است. در این پژوهش رویکرد ترکیبی انتخاب گردید و از رهیافت تحلیل محتوای کیفی و سپس تحلیل عاملی اکتشافی در نرم‌افزار SPSS و تحلیل عاملی تأییدی در نرم‌افزار AMOS بهره گرفته شد. به این منظور، متغیر «فاصلۀ» فرد به‌عنوان متغیر مستقل و «صمیمیت» و «ابهت» به‌عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. با توجه به دشواری‌های سنجش حین حرکت، این بررسی از طریق پرسشنامه محقق ساخت و اعمال تغییراتی در مقیاس بنا، شبیه‌سازی شد. 19 گویه در پرسشنامه‌، با استفاده از روش دستکاری هدفمند در اختیار 229 نفر از آزمودنی‌ها قرار داده شد. تحلیل عاملی اکتشافی منجر به کشف 4 مؤلفه شد که در ادامه با تحلیل عاملی تأییدی، مورد اثبات قرار گرفت. بارهای عاملی استاندارد مربوط به گویه‌های هر عامل بیشتر از 4/0 می­باشند. همه گویه‌ها در عامل خود معنی­دار و اثربخش هستند. یافته‌های پژوهش بیانگر وجود ارتباط معنی‌داری میان رؤیت‌ و ابهت از یک سو و مرکز و صمیمیت از سوی دیگر می‌باشد. همچنین با تغییر مقیاس در یک بازۀ مطلوب از «دورمقیاسی» تا «هم‌مقیاسی» ترجیح فرد از ابهت به سمت صمیمیت دچار استحاله می‌شود. برخلاف رابطۀ مستقیم رؤیت و ابهت، هم‌مقیاسی و صمیمیت از چنین ریتم ثابت و هم‌نوایی برخوردار نیست و مطالعات نشان می‌دهد نزدیکی بیش از حد به امر مقدس، برای زائر خاصیت اجتنابی دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb