114 نتیجه برای اسلام
دکتر سمیه امیدواری، دکتر مهدی حمزه نژاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده
جدا شدن حریم اهل خانواده از غیر و همچنین مهمان و تفکیک این دو عرصه از زندگی در عمده خانههای اسلامی واجد اهمیت بسیار میباشد و ظهور و تجلیات آن در معماری بسته به بسترهای اقلیمی، جغرافیایی، فرهنگی متفاوت بودهاست .بررسی الگوهای حریمگذاری در خانههای کشورهای مختلف اسلامی به خوبی این تنوع را نشان میدهد. این تحقیق با همین هدف سه الگوی خانه در سه شهر با قدمت و اصالت اسلامی را مورد بررسی قرار میدهد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و هدف، مطالعه مفهوم حریم و تحلیل نحوه ظهور تجلیات آن در این سه الگو میباشد. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که چگونه مفاهیمی مانند «حریم» متاثر از بوم و فرهنگ، تجلیات متفاوتی پیدا میکند؟ لذا با انتخاب خانه از سه شهراسلامی اصفهان، دمشق، و صنعاء، و مطالعه الگوی رفتاری و گونهشناسی خانهها در این سه شهر به بررسی مفهوم حریم در آنها پرداخته شدهاست. بارزترین جلوههای حریم در این خانهها، تفکیک عرصههای خصوصی و عمومی بودهاست. در خانههای اصفهان به دلیل گسترده شدن خانه در سطح، تفکیک حریم مهمان از اهل خانه از طریق تفکیک حیاطها، و از سویی تفکیک فضاها در جبهههای مختلف یک حیاط بودهاست. در خانههای دمشق به دلیل شرایط خاص اقلیمی و گسترده شدن فضاها در طبقه اول جهت دریافت باد مطلوب، تفکیک حریم در عمده خانهها از طریق تفکیک در طبقات مختلف حیاط خانه امکان پذیر بودهاست. در خانههای صنعاء به دلیل شرایط خاص جغرافیایی منطقه و وجود زمین سنگلاخی و از سویی شرایط خاص امنیتی منطقه، تفکیک حریم از طریق توزیع فضاها در طبقات مختلف خانه بودهاست. این مقاله بر اساس فرضیۀ پژوهش مبنی بر وجود ارتباط میان نحوه ظهور حریم در خانههایاسلامی و جایگاه «بوم– طبیعت و انسان» که شامل بسترهای مختلف اقلیمی، جغرافیایی، و فرهنگی میباشد؛ ضمن آزمون فرضیۀ پژوهش نشان میدهد بوم منطقه نقش بسیار مهمی در ظهور تجلیات مختلف حریمها داشتهاست و میزان این حریمخواهی نیز در مناطق مورد مطالعه تفاوت بودهاست.
آقای امیرحسین فرشچیان، دکتر احد نژاد ابراهیمی، دکتر مینو قره بگلو،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
کاربست هندسه بهعنوان قسمی بااهمیت از علم ریاضیات عددی که در جایگاه عقلی و محاسبات پیچیده است؛ حاکی از فراگیری این دانش به نحو گوناگون توسط معماران است. رجوع فردی معمار به رسالات پیچیده ریاضیات از بعد عددی در جهت کاربرد آن در هندسه، مسئلهای است که بسیار مورد تأمل است. برایناساس موضوع ارتباط تعلیمی بین معماران و ریاضیدانان مسلمان مورد بررسی قرار گرفته است. هندسه در جایگاه ریاضیات عددی قابل انتقال به بنای معماری نمیباشد و باید به زبان هندسه ترسیمی و کاربردی باشد. وجود و چگونگی همکاری و ارتباط ریاضیدان و معمار در باب هندسه جهت برپایی بنای معماری، سؤالی اساسی است. آیا معماران در ارتباط با ریاضیدانان و رسالات ریاضی آنان بودهاند و چگونه هندسه نظری و عملی را از جانب ریاضیدانان دریافت کرده و بهصورت کاربردی در بنای معماری ایجاد نمودهاند؟ قرون چهارم الی یازدهم هجری بهواسطه حضور ریاضیدانان معتبر و همچنین معماری باشکوه بهعنوان دوره مورد بررسی اتخاذ گردیده است. بررسی تحلیلی بر اساس عملیات استدلالی بر نسخ خطی علمی ریاضیدانان میباشد. نسخ خطی به صورتهای تحقیق حضوری و ارتباطات دانشگاهی در تهیه تصاویر اسکن شده مورد تحلیل قرار گرفتهاند. به جهت بررسی هندسه در آرای ریاضیدانانی چون بوزجانی، ابنسینا، فارابی، اخوان، و جمشید کاشانی، دادههای اساسی هندسه از روش قیاسی و زمینهگرای تاریخی بررسی شده است. با توجه به بررسی رسالات، ریاضیدانان خود را موظف به فراگیری علوم و آموزش آن، جهت رفع نیازهای کاربردی در جامعه اسلامی و فراتر از آن میدانستند. بهواسطه حضور پررنگ هندسه و پیشرفت آن در تاریخ تحت بررسی، اینگونه فرض میگردد که معماران در باب برپایی بنای معماری بهجانب هندسه از مهمترین متعلمین در این موضوع میباشند. تبدیل ریاضیات عددی به هندسه نظری در بُعد کمی و کیفی آن و هندسه عملی جهت بهرهگیری در ارائه هندسه کاربردی است. به دلیل پیچیدگیهای معادلات ریاضی تخصصی، از جانب ریاضیدان به معماران مراتب همکاری تحت نام جلسات آموزش معماری صورت مییافته است. این جلسات آموزش معماری بین ریاضیدانان و معماران با توجه به سازوکار خاص خود تشکیل مییافته است که در این مقاله با نام جلسات آموزش معماران شناخته میشود.
نرگس خاکباز، دکتر محمدرضا رحیم زاده، دکتر منوچهر فروتن، دکتر سارا حمزه لو،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
تا اواخر دورۀ قاجار فن و هنر در معماری و صنایعدستی به هم مرتبط بودند؛ و پیوستگی و هماهنگی میان آنها مشهود بود. این تعامل و هماهنگی میان فن و هنر در تاریخ معماری غرب با مفهوم تکتونیک بیان شده است. مفهومی که نظریهپردازان آن را «تعامل صورت فنی و صورت هنری» در بستر فرهنگ تاریخی تعریف نمودهاند. این انسجام و اندیشۀ کلان در معماری و صنایعدستی بهتدریج با ورود مصالح و روشهای ساخت جدید از اواخر دورۀ قاجار فراموش گردید و ساخت هنرمندانه و تکتونیکی در بناها به علت عدم شناخت اصول و قاعدههای تکتونیکی تحلیل رفت و معماریِ ایران با بحران مواجه شد. سوال اصلی پژوهش، چگونگی ارتباط صورِ فنی و هنری تکتونیکِ چوب در معماری و صنایعدستی ایران اسلامی در سدههای 10 تا 13 هجری قمری و شباهتها و اشتراکات آنها با هدف شناخت قواعد تکتونیکی معماری اسلامی ایران است. پژوهشهایی که در شناخت صور فنی و هنری تکتونیک در معماری و صنایعدستی ایران شده بسیار محدود است. بدینجهت در این مقاله به منظور شناخت تکتونیکِ چوب بر اساس پارادایم معرفتشناسی تفسیرگرا، استدلال تطبیقی، و تحلیل محتوای کیفی با جهتگیری تبیینی و بر اساس نظریۀ گاتفرید زمپر به مطالعۀ ویژگیهای مشترک تکتونیکِ چوب در سه سطحِ کلانِ معماری (کلِ بنا)، اجزای معماری (ستون، لبۀ بام، و در و پنجرۀ چوبی) و صنایعدستی (منبر، قلمدان، کمانچه، تمبک، رحل، آینه، و جعبههای چوبی) در سدههای 10 تا 13 هجری قمری پرداخته شده است. مطالعۀ تطبیقی ویژگیهای تکتونیکی چوب در صنایعدستی و معماری در دورۀ اشاره شده آشکار میکند که میان صورت فنی (صورت کلی و مفصلبندی) و صورت هنری در صنایعدستی و معماری اشتراکاتی مهم وجود دارد. اشتراکاتِ تکتونیکیِ که گویایِ ویژگیهای ساخت فنی و هنری در معماری اسلامی ایران است و نشان میدهد در معماری ایران نحوۀ آغاز و اتمام بنا، مفصلبندی سطوح و سطوح تزئینی از لحاظ ساختار شکلی تحت قاعدههای تکتونیکی صورت میگیرد. مواجهۀ فرم و فضا (اتصال به زمین و آسمان)، مفصلبندی (اتصالات غیرهمجنس، کام و زبانه، اتصال کشویی، اتصال کنج فتیله، باریکۀ اتصال و اتصال با سطوح کاو) اصول فنی تکتونیکی و قاعدۀ پوشش سطوح (سطوح موزائیکی، حاشیۀ کمربندی، کندهکاری، و سطوح منفی) اصولی هنری هستند که بیانگر فرهنگ ساخت مشترک در معماری و صنایعدستی است. فرهنگ ساختی که در فرهنگهای مشابه نمودهای مشابهی داشته است و فنون ساخت مشابهی در مصالح مختلف بهکاررفته است.
دکتر سیدعلی سیدیان، آرش جهانداری، دکتر مهدی حمزه نژاد،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
با تغییر مفهوم هویت در معماری معاصر و از بین رفتن هویت معماری ایرانی- اسلامی، ضرورت شناخت این بحران در هویت معماری امروز بیشازپیش احساس میشود. یکی از چالشهای مهم دوره معاصر و مبتنی بر آن در دهههای آینده، تلاش برای شناخت، حفظ، مدیریت، و توسعه هویتهای ملی، منطقهای و محلی است. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل ایجاد بحران هویت و ارائه راهکارهایی جهت تحققپذیری مولفهها در معماری شهر ساری میباشد و در پی یافتن پاسخ این پرسش است که چه راهکارهایی را میتوان در راستای تحققپذیری هویت در شهر ساری ارائه نمود. جهت انجام این پژوهش، شهر ساری در سه مقیاس کلان (کل شهر)، میانه (محلهها)، و خرد (تکبناهای معاصر) مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا اقدام به شناسایی مولفههای هویت در شهر، محلهها و بناهای معاصر نموده؛ و پس از آن به تجزیه و تحلیل این عوامل پرداخته شدهاست. بدین منظور تعداد 400 پرسشنامه در بین شهروندان در شهر ساری پخش شد و از این تعداد 274 عدد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این راه، از نرمافزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل دادهها و آزمونهای آماری استفاده گردیده؛ و جهت تحلیل رابطه همبستگی از نرمافزار معادلات ساختاری PLS استفاده شده است. از آنجاییکه این پژوهش در یکی از شهرهای شمال کشور و یکی از شهرهای بزرگ این محدوده، به سه مقیاس کلان تا خرد پرداخته؛ از معدود پژوهشهاییاست که در حوزه هویت در شمال ایران متمرکز شده و از همینرو، دارای بداعت و نوآوری است. نتایج این پژوهش نشان داده است که چه عواملی موجب بحران هویت در مقیاس شهر، محله، و بناهای معاصر میشوند. یافتههای حاصل از تحلیل مولفهها نشان داد چه عواملی تاثیر مثبت و چه عواملی تاثیر منفی بر هویت شهر دارند که مولفههای با تاثیر منفی، خود موجب ایجاد بحران هویت میشوند و در نتیجه ارائه راهکار برای آنها ضرورت دارد. بررسیها حاکی از عدم رعایت بیشتر مولفهها در مقیاس تکبناهای معاصر بوده است و نشان میدهد ابتدا باید به تدوین اصول و مقرراتی توسط نهادهای ذیربط جهت جلوگیری از این روند ساختوسازهای بیرویه پرداخت. نتایج پژوهش منجر به راهکارهای تحققپذیری هویت در سه مقیاس کلان، میانه، و خرد، در حوزههای کالبدی، عملکردی، و اجتماعی-فرهنگی میباشد که انتظار میرود با اعمال آن، در طرحهای معماری، بتوان موجب تحققپذیری هویت در معماری معاصر شهر ساری گردید.
آقای سیدمجید فارغیان قمی، دکتر فرشته احمدی، دکتر مصطفی بهزادفر، دکتر شیرین طغیانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده
سنتگرایی بهعنوان رویکردی در فلسفۀ معاصر، مکتبی است که نسبت به مدرنیته، موضعی بهشدت انتقادی دارد. آرا و دیدگاههای انتقادی سنتگرایان نسبت به مدرنیته در حوزههای گوناگون از جمله فلسفۀ هنر سبب شدهاند دیدگاههای آنان در حوزۀ شهرسازی و معماری نیز مورد توجه و عنایت قرار گیرد. گرچه تقریباً هیچیک از چهرههای سرشناس و نظریهپرداز سنتگرا، معمار یا شهرساز نبودهاند، اما نقدهای جدی آنان به مدرنیته و بیان مفاهیمی چون «تقدسزدایی از فضای شهر» و «دنیویسازی مکان و زمان» و نیز تدوین آثاری دربارۀ هنر اسلامی و آسیبشناسی تمدن اسلامی (مانند بعضی آثار بورکهارت و سید حسین نصر) سبب شدهاند دیدگاههای آنان بهطور جدی در حوزۀ شهرسازی و معماری جوامع اسلامی بهویژه ایران مطرح و اثرگذار باشند.
در عین حال، آرای سنتگرایان با نقدهای جدی نیز مواجه بودهاند. این نوشته سعی دارد با بررسی دیدگاههای سنتگرایان و نقدهای وارد بر ایشان، ضمن ارزیابی نسبت به دستآوردها و کاستیهای این مکتب بهویژه در حوزۀ شهرسازی ایرانیاسلامی، به تحلیلی دربارۀ میزان اثرگذاری و قابلیت دیدگاه سنتگرایی در فرآیند تحقق شهر اسلامیایرانی دست یابد. این نوشته به نقد و بررسی سنتگرایی طبق تعریف مصطلح آن میپردازد. سنتگرایان مزبور در مجموع دچار افراط و تفریطهایی شدهاند. در این مقاله سعی میشود رویکردهای دیگری از سنتگرایان اصولگرا که همهجانبهگر و عمیقتر نسبت اسلام را با خلق آثار هنری و معماری و شهرسازی بیان نمودهاند، برای تحقیقات بعدی و مکمل این تحقیق معرفی شوند.
این پژوهش بهروش اسنادی-کتابخانهای در مرحلۀ جمعآوری اطلاعات و بهروش استدلال منطقی در مرحلۀ تحلیل و استنتاج به این نتیجه رسید که بخش بزرگی از دستاوردهای سنتگرایی در تقابل با مدرنیته در مقام نقد مدرنیته است. بهنحوی که آسیبشناسی پیامدهای نامطلوب مدرنیته در حوزۀ شهرسازی و معماری توانسته است الهامبخش و عامل محرک برای بسیاری از اندیشمندان، صاحبنظران، اساتید و تصمیمگیران باشد. لکن در عمل و در مقام تحققپذیری و دستیابی به شهر اسلامی توفیق چندانی پیدا نکرده است. در این متن تلاش شده است با کنکاش و بررسی این موضوع، به رهیافتی برای تحققپذیری شهر اسلامی دست یابیم.
خانم فاطمه حدادعادل، دکتر اصغر محمد مرادی، دکتر مهران علی الحسابی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده
شهرسازی اسلامی-ایرانی، از مهمترین موضوعات و دغدغه اندیشمندانی است که بناها و فضاهای شهر را مکانی در راستای سلوک انسانی و تعالی روحی و معنوی او میدانند و به ویژگیهای کالبدی شهر مطلوب از منظر اسلام میپردازند. با توجه به آموزههای جامع دین مبین اسلام در آرمانشهر وعده دادهشده به اهل صالح زمین و بیان ویژگیهای آن، مستفاد میگردد که انسان با خصلت مدنی بالطبع خود، از طریق شهرسازی مشارکتطلب به آرامش خواهد رسید و یکی از خصوصیات مهم فضای عمومی صالح، مشارکتطلبی میباشد. بحران هویتی ناشی از آسیب به بافتهای تاریخی موجب تضعیف حس وابستگی انسان به محیط و خصلت مدنی بالطبع او و در نتیجه کاهش مشارکت اجتماعی میشود که در این پژوهش، از مکانسازی متناسب با بافت تاریخی، بهعنوان تسهیلگر در پروژههای بازآفرینی استفاده میشود تا در جهت نیل به آرمانشهر اسلامی گام برداشته شود. در این مقاله با بررسی معیارهای کالبدی مورد نظر اسلام در زمینه بازآفرینی بافتهای تاریخی، در محله تاریخی عودلاجان تهران بهعنوان یک نمونه مطالعاتی که اقدامات بازآفرینی در آن انجام شده و حضور مردم در بافت بعد از اقدامات کمرنگ بوده است؛ با هدف بررسی و مطالعه ارتباط بین شاخصهای «مکانسازی مشارکتمبنا در بازآفرینی بافتهای تاریخی» بهعنوان عامل ایجاد «دلبستگیمکانی» و «مشارکتطلبی» بااستفاده از پژوهش آمیخته (کمی و کیفی) به روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر روشهای تحلیل محتوای اسناد کتابخانهای و پیمایش مقطعیکمی (پرسش از کارشناسان و مردم محله عودلاجان) و کیفی (مشاهدات نظاممند کارشناسی از بافت)، به بررسی مبانی اندیشه اسلامیِ مکانسازی مشارکتمبنا در بازآفرینی بافتهای تاریخی پرداختهاست. تجزیه و تحلیل دادهها با روش آمار توصیفی و استنباطی بوده که نرمالیتی دادهها با آزمون کلموگروفاسمیرنف و آزمون فرضیهها با ضریب همبستگی اسپیرمن و معادلات ساختاری بهروش PLS و مدلسازی با نرمافزار SmartPLS3 انجامشد. تأیید روایی توسط اساتید و پایایی با رسیدن به نقطه اشباعنظری و ضریب آلفایکرونباخ بررسیشد. پساز طی موفقیتآمیز تمامی آزمونهای مدلساختاری شامل ضرایب مسیر (بتا) و معناداری آن (T-Value)، شاخص ضریبتعیین (R2)، شاخص ارتباط پیشبین (Q2)، شاخص شدت تأثیر (F2) و شاخص همخطی (VIF) برای دو گروه مردم بافت و کارشناسان خبره با اطمینان بالا تأیید و مدلسازی ارائه شد. سپس از طریق مشاهده نظاممند تکتک شاخصهای پژوهش و تحلیلکیفی کارشناسانه، نتایج بررسی و تعمیم داده شد و مدلکلی ارائه گردید. بر اساس یافتههای تحقیق، مشخصگردید فضاهای انسانمدار و مکانمحور مقید به ارزشهای دین مبین اسلام و اصالتهای بافت تاریخی، از طریق مکانسازی مشارکتمبنا در بافت و افزایش مشارکت اجتماعی ناشی از آن در روند بازآفرینی، موجب حفظ بافت تاریخی و موجودیت ایرانی اسلامی آن و افزایش دلبستگی مکانی و مشارکتطلبی خواهدشد.
مهندس یحیی جمالی، دکتر مینو قره بگلو، آقای محمد جمالی،
دوره 11، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده
محیط پیرامون انسان بهعنوان بستر تحقق اعمال، یکی از عواملی است که میتواند بر شکلگیری رفتار وی اثر گذارده و در صورت عدم ایفای نقش مطلوب خویش، قطعهای از پازل هدایت اخلاقی فرد و به تبع آن اجتماع، مختل خواهد شد. این پژوهش با پاسخ به سوال چیستی ویژگیهای کالبدی محیط حامی رفتار اخلاقی، به دنبال ارائه مصادیق کالبدی برای محیط است که بتواند بستر مناسبی برای اعمال اخلاقی، از منظر اندیشه اسلامی آورد. این امر با رویکرد کیفی و روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و مصاحبه با متخصصین به انجام رسیده و حوزه بررسی آن محیطهای عمومی است. با بررسی محیط در سه سطح ادراکی، رفتاری، و کالبدی، بعضی از فرامین اخلاقی موجود در منابع دینی در دو سطح ادراکی و رفتاری، تحت عنوان انسانشناسی دینی و جامعهشناسی دینی، شناسایی و عوامل اختلالآفرین در این فرامین ریشهیابی شد و برای جلوگیری از ایجاد آنها، راهکارهای کالبدی ارائه شد. با تحقق ویژگیهای کالبدی ارائه شده از دریچه هر یک از سطوح محیط، میتوان امید داشت که محیط، بسترساز امر اخلاقی گردد.
مژگان رضائی، آزیتا بلالی اسکوئی، محمد علی کی نژاد،
دوره 11، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده
آب به مثابهی سرچشمه و نماد حیات، ارزشی والا در زندگی بشریت، به ویژه جامعه اسلامی دارد. معهذا در دهههای اخیر مشمول بیمهری فراوانی شده است. این بیمهری، از یک طرف زمینه تهدید زندگی مادی را در سرزمینهای اسلامی، که غالباً در مناطق کمآب قرار دارند، فراهم آورده است و از طرف دیگر جایگاه کارکردی و نمادین آن در معماری اسلامی-ایرانی را تضعیف نموده است. آب مادهای زندگیبخش است که نه تنها در بعد حسی و تجربی بشری، وجودی ملموس دارد، بلکه بنا بر حکمت متعالیه با بعد باطنی انسان نیز در ارتباط بوده و در طی مراتب سعادت و کمال همیار اوست. معماری اسلامی که به دلیل غنای محتوایی آن با تجلیات معنوی، قدسی و عرفانی در آمیخته است، آب را چه در عالم ظاهر و چه در عالم باطن خود متجلی مینماید. آب در مفهوم باطنی با فضای قدسی معماری در هم آمیخته و در مفهوم ظاهری در حین آمیزش با فضای واقعی موجبات تنظیم و تعدیل شرایط اقلیمی محیط را فراهم میآورد. لذا آب یکی از باارزشترین، جامعترین، و ساختاریترین عناصر معماری در جوامع اسلامی میباشد. آنگونه که میتوان به استعانت از حرکت جوهری ملاصدرا آب را یکی از هستههای نمادین حرکت تکاملی زندگی دانست. در متن قرآن کریم بیش از 63 بار اشکال مختلف شاهد بودن و باشیدن آب تذکر داده شده است. تبلور این فرازهای کمی شهودگونه با تکیه بر مراتب ادراک صدرایی در سه نوع معرفت حسی، خیالی، و عقلی مورد ملاحظه قرار گرفته است. این ملاحظات آنگونه که در چارچوب مفهومی نشان داده شده است، قابلیت تعمیم ارزشهای جامع حیاتی، قدسی، بیولوژیک، و فناورانه را در معماری و فضای شهری نمودار میکند. در همین راستا، زیبایی، سرزندگی، زندگی به طور عام، و زندگی در خداگونگی یافتههای نهایی سنجش کارآمدی آب در معماری اسلامی است.
رامین خورسند، بهزاد عمران زاده، رضا مطهر،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
بلندمرتبهسازی از مسائل مورد مناقشه در حیطه نظر و عمل شهرسازی بوده و هست. موافقتها و مخالفتهایی که برای آن وجود دارد و لزوم موضعگیری صحیح در اینباره، ضرورت تحلیل و آسیبشناسی این مسئله را مشخص مینماید. آنچه که مسئله را در کشوری مانند ایران حساستر میکند، مناسبات مربوط به هویت، فرهنگ و سبک زندگی اسلامی- ایرانی و باورهای اعتقادی و نسبت آنها با بلندمرتبهسازی است. مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری ایران پیرامون مکانیابی و ضوابط و مقررات ساخت بناهای بلندمرتبه در محدوده شهر تهران (۱۴۰۰) و محتوای آن ضرورت پرداختن به این امر را دوچندان مینماید. لذا این سؤالات مطرح میشود که: بلندمرتبهسازی چه پیامدهایی را در ابعاد مختلف فیزیولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی، حمل و نقلی و ترافیکی، زیستمحیطی، کالبدی، و بصری در پی داشته و از منظر جهانبینی اسلامی، فرهنگ و فقه اسلامی چگونه ارزیابی میشود؟ مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری ایران چگونه به نتایج پژوهشهای مختلف و ارزشها و بایستههای جهانبینی اسلامی، فرهنگ اسلامی-ایرانی و فقه اسلامی در ارتباط با بلندمرتبهسازی توجه نموده است؟ چه راهبردها و راهکارهایی برای اجتناب از آسیبهای بلندمرتبهسازی در کشور قابل پیگیری است؟ هدف پژوهش حاضر آن است تا ضمن بررسی تاریخچه بلندمرتبهسازی، با مراجعه به پژوهشهای مختلف صورت گرفته در ارزیابی بلندمرتبهها، با نگاهی هویتی و فرهنگی، تحلیل و تبیینی از پیامدهای بلندمرتبهسازی در کشور را ارائه نماید و از این رهگذار به نقد و بررسی مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری ایران بپردازد و در نهایت الزامات و راهبردهای مناسب در این زمینه را ارائه کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بلندمرتبهسازی در درازمدت بر ضد اهداف اولیه خود عمل میکند و آثار منفی مختلفی در ابعاد گوناگون بر شهر و شهروندان تحمیل میکند. بررسی معیارها، اصول و ارزشهای جهانبینی اسلامی، فرهنگ و سبک زندگی اسلامی-ایرانی و آرای فقهی نیز گویای آن است که بلندمرتبهسازی از جوانب مختلف در تعارض با آنها قرار دارد و همین امر لطمات گستردهای را در تعاملات اجتماعی، سبکزندگی، کیفیت زیستی افراد، و به خصوص بنیان خانواده برجای نهاده است. لذا توسعه و ترویج بلندمرتبهسازی منطقی نیست و علاوه بر آنکه سبب ارتقای کیفیات سکونت در شهر میشود؛ سبب تنزل آن نیز میگردد. بنابراین اقدام شورایعالی شهرسازی و معماری در تصویب مجوز بلندمرتبهسازی در تهران مثبت ارزیابی نمیشود و میتواند منشأ مشکلات بعدی باشد. مصوبه اخیر این شورا از باب رویکردهای نظری، ضرورت و اهداف، تحققپذیری و ضمانت اجرا و محتوا محل اشکال است.
ایمان قلندریان، زینب قانع هنرور،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
محله از ادوار گذشته بهعنوان سکونتگاهی اجتماعی محل استقرار و سکونت شهرنشینان بوده است. این واحد اجتماعی که رکن اصلی جامعه ایرانی-اسلامی محسوب میشد، ساختار کالبدی شهرهای ایران باستان را در قالبی متفاوت عرضه نمود. عوامل متعدد سیاسی، اداری، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی باعث شکلگیری فضای کالبدی محله در شهر شده که از این میان، عوامل اجتماعی و فرهنگی از اهمیت خاصی برخوردارند. امروزه تعدادی از محلات تاریخی و قدیمی شهرها به واسطه برخی کاستیها در ارائه خدمات، مورد مداخله توسط مدیریت شهری قرار گرفته است. چنانچه این مداخلات بدون توجه به خاطرات و تعلقات شهروندان و نیازهای آنها صورت گیرد، منجر به توسعههایی شتابان در بافتهای تاریخی شده و خاطرهزدایی و نابودی هویت شهرها را به همراه دارد. یکی از بسترهای تغییر شکل این محلات، طرحهای توسعه شهری هستند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تغییرات شاخصههای کالبدی- هویتی محله سرشور بر اساس طرحهای جامع و تفصیلی و تغییر خصلتهای محله میپردازد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت کیفی مبتنی بر روش تحلیل مضمون (تحلیل تماتیک) است. استراتژی مورد استفاده در این پژوهش استقرا میباشد. گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانهای و میدانی انجام شده است. دستاوردهای این پژوهش حاکی از آن است که با مداخلات طرحهای توسعه شهری در سالهای مختلف در این محله سه خصلت سکونتی، اقامتی، و بازاری تغییر یافته و از حالت تعادل خارج شده است. خصلت سکونتی محله تحت تأثیر خروج افراد بومی از محله و کاهش حس تعلق، افزایش قیمت زمین و اجناس، ترافیک زیاد سواره، و افزایش کاربریهای اقامتی به شدت تضعیف شده است.
آقای بهزاد عمران زاده،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
شهر اسلامی، شهری است که حاصل عینیت اصول و ارزشهای اسلامی باشد تا بتواند بستر و شرایط تحقق سبک زندگی اسلامی را فراهم نماید، عینیتی که در مناطق و اقلیمهای مختلف صورتهای مختلفی را به نمایش میگذارد. در همین ارتباط اصلیترین اصل و ارزش اسلامی که شایسته است در زندگی اجتماعی مسلمانان و در بستر شهر محقق شود، اصل عدالت است.
هدف اصلی پژوهش حاضر با رویکرد تولید علم بومی و اسلامی در زمینه مدیریت و برنامهریزیشهری و روش نظریهپردازی دادهبنیاد (گراندد تئوری)، دستیابی به نظریه علمی از منابع دین اسلام در خصوص عدالت اجتماعی و فضایی به عنوان یکی از ارکان شهر اسلامی یا شهر آرمانی اسلام میباشد؛ تا در نهایت گامی باشد، هر چند کوچک در تدوین مبانی نظری شهر اسلامی-ایرانی در مسیر دستیابی به الگوی اسلامی-ایرانی از پیشرفت.
نتیجه پژوهش حاضر، نشاندهنده دستیابی به مبانی قابل توجهی است که ضمن ارائه تعریف دقیقی از عدالت اجتماعی و فضایی و تشریح ابعاد این مفهوم اعم از اصول، معیارها و پیامدها و...، در قالب مدل مفهومی ارائه شده، تبیین خوبی از وضعیت بی عدالتی و فرایند تحقق عدالت اجتماعی و فضایی در جامعه ارائه میکند.
خانم صدیقه معین مهر،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
چیستی و چگونگی طراحی خانه در آموزههای اسلامی، محمل و منشأ مباحث گسترده و دنبالهداری است که نیازمند تعمق در منابع ارائهکننده این آموزههاست. قرآن کریم و روایات ائمه معصومین(علیهمالسلام) از جمله منابع اصیل و بنیادین در تشریح رویکرد اسلام به ویژگیهای خانه مطلوب ساست. این پژوهش با رویکرد اسلامی و مبتنی بر منابع عقل و نقل با روش استدلال منطقی و تفسیری- تحلیلی است. در این راستا، طراحی معماری 7 نمونه از خانههای معاصر در ایران که جایزه معمار را در سالهای مختلف کسب کردهاند، بررسی شده و میزان توجه طراحان به ویژگیهای یک خانه مطلوب از دیدگاه اسلام ارزیابی خواهد شد. اصول برخاسته از مبانی این پژوهش و قابل مشاهده در ساختار خانه مطلوب که بازتاب آن در نمونههای موردی بررسی خواهد شد به قرار زیر است: 1. اصل ایجاد آرامش، سکون و امنیت در خانه در برابر سایر فضاهای شهری، 2. اصل حفظ همگونی ظاهری و عدالت اجتماعی و عدم ظهور اختلاف طبقاتی، 3. اصل لزوم توجه به حقوق همسایگی، 4. اصل پاسخگویی به نیازهای ساکنین با توجه به ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی با رعایت عدالت، 5. اصل رعایت حریم و کنترل دید در طراحی خانه، 6. اصل توجه به هویت ایرانی-اسلامی، 7. اصل اولویتبندی و ارزشگذاری فضاها، 8. اصل استفاده از مواهب طبیعی و همساز با اقلیم و ارتباط با طبیعت. در نهایت نتایج به دست آمده نشان از آن دارد که، هر کجا در محتوا و کالبد توجه به آموزههای اسلامی متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی صورت گرفته، اثری با هویت اصیل، کارآمد و ماندگار بر جای مانده است.
عبدالحمید نقرهکار، سلمان نقرهکار،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
روش تحقیق مناسب و مطلوب مهمترین عامل هدایت انسانها به ادراک و کشف عالم وجود، حقایق عالم و آدم، ارتباط آنها و زمینهساز سیر و صیرورت متعالی انسانها و ضامن سعادت و جاودانگی آنهاست. متأسفانه در قرون اخیر، فرهنگ غربی با جدایی از مکاتب الهی و رویکرد صرفاً مادی به عالم و آدم و حیوانپنداری انسانها، روش تحقیق جزءنگر، یعنی حسی، تجربی، غریزی و آماری را در مراکز آموزشی و پژوهشی جهان حاکم نموده است. این روش در شناخت علل مادی و صوری پدیدهها در عالم طبیعت موفق است. به همین دلیل نیز توفیق انقلاب صنعتی و تولید قدرت و ثروت را برای کشورهای غربی بهقیمت غارت و استعمار و بردهداری سایر کشورها ایجاد نمود، البته با گسترش ازخودبیگانگی و مسخ مردم جهان و ایجاد بحران محیط زیست، تضاد طبقاتی غنی و فقیر، افسردگی، یأس و افزایش خودکشی و غیره. در نقطۀ مقابل، خداوند متعال با ارسال همۀ پیامبران الهی به امتیاز خاص عقلانی و روحانی انسانها نسبت به حیوانات تأکید و با ارائۀ منابع و مبانی خطاناپذیر، یعنی قرآن و سنت معصومین، روشی را در تحقیق ارائه نمودهاند که بهخصوص متضمن تبیین سیر و صیرورت متعالی و جاودانۀ انسانها و حیات طیبۀ آنهاست و به آن روش تحقیق کلنگر و همهجانبهنگر اسلامی میگوییم. در این مقاله ضمن ارزیابی و مقایسه و تبیین جایگاه دو روش فوق، از طریق روشهای استدلال منطقی و تفسیری مبتنی بر منابع خطاناپذیر اسلامی، یعنی قرآن و احادیث معتبر، مبانی خودمان را اثبات مینماییم. اصلاح دروس روش تحقیق در دانشگاهها از مقدمات اصلی و ضروری برای اسلامی کردن دانشگاهها و تحقق راهبرد مقام معظم رهبری در ایجاد تمدن نوین اسلامی با هویت اسلامی-ایرانی و پرهیز از رویکرد ترجمه و تقلید از فرهنگ ناقص، منحرف، ضدانسانی و ضدتکاملی غربی است.
احمد اخلاصی، حمید مظفر، سمانه تقدیر،
دوره 13، شماره 2 - ( 3-1404 )
چکیده
«مراکز اسلامی» یکی از مهمترین نمادهای حضور مسلمانان در کشورهای غیر مسلمان هستند و اهمیت زیادی از جنبه هویتی دارند همچنین از طرفی دیگر، این مراکز نماینده فرهنگی جامعه مسلمان در افکار عمومی جامعه میزبان محسوب میشوند. لذا چگونگی طراحی آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف این پژوهش دستیابی به اصولی برای طراحی مراکز اسلامی است که منجر به حفظ و تقویت هویت فرهنگ اسلامی و بهبود همزیستی با جوامع میزبان شود. این پژوهش ابتدا با بررسی مطالعات پیشین به شناسایی ابعاد مسئله پرداخت و مشخص شد، دو مفهوم «هویت» و «همزیستی» مسئله اصلی در این پژوهش است. سپس مفاهیم «هویت» و «همزیستی» در معماری مراکز اسلامی را بر اساس مدل اجزای مکان در سه محور «معنا»، «فرم فیزیکی» و «فعالیت» مورد بررسی قرارداد. تمرکز این پژوهش بر بررسی مسئله «هویت» و «همزیستی»، از نگاه کاربران مسلمان است؛ لذا برای دستیابی به دیدگاهی جامع تر و دقیقتر، از ابزار پرسشنامه استفاده شد. به دلیل اینکه در پی این تحقیق، پژوهشگران درصدد طراحی یک مرکز اسلامی در کشور بریتانیا بودند، پرسشنامه در میان مسلمانان ساکن در انگلستان صورت پذیرفت. این پرسشنامه شامل پرسشهای بسته و باز است و با هدف شناسایی و بررسی نیازها، دیدگاهها و ترجیحات بصری جامعه مسلمان، انجام گرفت. علاوه بر این مرور جامعی بر نظریات و دیدگاه های صاحب نظران در مورد ویژگی ها و المان های مراکز اسلامی و مساجد صورت گرفت. سپس نتجه گیری این تحقیق بر اساس تحلیل تطبیقی نتایج پرسشنامه و نظریات محققین این حوزه بدست آمد. دستاورد تحقیق در قالب یک مدل راهبردی در سه محور «معنا»، «فرم فیزیکی» و «فعالیت» ارایه شده است، که اصولی را در هر بخش ارایه می کند که کاربست آن در طراحی میتواند به «بهبود همزیستی مراکز اسلامی با جامعه میزبان» و «حفظ هویت اسلامی» مراکز اسلامی کمک کند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که استفاده از نماد ها ارزش های اسلامی در طراحی با ایجاد فرصت ابراز هویت، احساس محرومیت را کم و حس پذیرش در جامعه را در اقلیت مسلمان را بیشتر میکند و سبب کاهش تنش های فرهنگی و افزایش حس تعلق و نزدیکی بیشتر با فرهنگ ملی کشور میزبان میشود. از طرف دیگر، تلاش برای استفاده از المان ها بصری و ارزش های مشترک موجب کاهش حساسیت های جامعه میزبان و و ارتباط بهتر با جمعیت مسلمان خواهد شد. با بکاربردن یک رویکرد همگرایانه، مراکز اسلامی میتواند هم به عنوان یک مرکز دینی برای مسلمانان و هم به عنوان یک مرکز فرهنگی برای کل جامعه ایفای نقش کنند. این امر خود میتواند منجر به تقویت فرهنگ اسلامی و جذابیت و بهبود چهره فرهنگ اسلامی و جامعه مسلمان در افکار عمومی جامعه میزبان شود. در نتیجه «هویت» و «همزیستی» دو مفهوم مستقل از یکدیگر نیستند لذا برای دستیابی به «همزیستی فرهنگی پایدار با جامعه میزبان» در عین «حفظ هویت اسلامی»، در طراحی مراکز اسلامی میبایست هر دو جنبه را در نظر داشت.