معماری دورههای گذشته ایران، همیشه بر اساس بهکارگیری قوانین و اصول هندسی انجام میشده است و همین امر، عامل اصلی غنی بودن ترسیمات و دقت در ساخت بناها بهشمار میرود. بهعبارت دیگر آگاهی از قواعد ریاضی و ترسیمات هندسی بر پایه ریاضیات همواره از وظایف اصلی معماران گذشته بهحساب میآمده است. موضوعی که در معماری امروز ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته و اصول و مفاهیم سنتی معماری از جمله قوانین هندسی و تناسبات به فراموشی سپرده شده و حضور آن در بناهای معاصر کشور بهصورت چشمگیری کمتر شده است. در میان گونههای متعدد معماری ایران، گرمابهها یکی از بناهای مهم شهری محسوب میشدند که همواره در طراحی و ساخت آنها ازنظر ایستائی، تنظیم شرایط محیطی، زیبائی و کارآئی توجه ویژهای صورت میگرفته است. باتوجه به تعدد گرمابهها در دوره قاجار در شهر قزوین و نیز تنوعی که در ساختار آنها وجود دارد، سوالات اصلی در این زمینه مطرح میگردد که از نظر شکلی، کدامیک از اشکال هندسی غالب در معماری ایرانی جهت طراحی اجزای اصلی کالبدی این گرمابهها استفاده شده است؟ و نیز در طراحی اجزای اصلی کالبدی گرمابههای مذکور، از نظر ابعاد و اندازه، تناسبات خاصی رعایت گشته است؟ هدف کلی از این پژوهش، کشف نظام هندسی حاکم بر طراحی دو جزء اصلی کالبدی این بناها است. بهعبارت دیگر اهداف این پژوهش بررسی اجزای اصلی کالبدی نمونههای منتخب از نظر شکل و فرم آنها و همچنین دستهبندیشان از نظر الگوی ساختاری و نیز استخراج نظام هندسی، شکلی و ابعادی در اجزای نامبرده در این گرمابههاست. این پژوهش از نوع کمی و کیفی بوده و بر پایه روشهای تفسیری-تاریخی، پیمایشی و استدلال منطقی به تحلیل نظامهای معماری و تناسبات ابعادی در سربینه و گرمخانه، بهعنوان دو جزء اصلی این بناها در نُه گرمابه دوره قاجار شهر قزوین پرداخته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهند که در طراحی و ساخت دو جزء اصلی گرمابههای مذکور از نظامهای معماری و تناسبات هندسی مختلفی با فراوانیهای متفاوت استفاده شده است. از این یافتهها میتوان نتیجه گرفت تناسب 3√ با کمترین فراوانی، تنها در نسبت طول به عرض پلان گرمخانه یک گرمابه رعایت شده است و الگوی تناسباتی غالب با بیشترین فراوانی، در طراحی و ساخت این اجزا، تناسب مربع یعنی وجود نسبت 1، بین طول و عرض فضاهای مذکور بوده است.