جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای اکبری

مجتبی اکبریان، سیدعباس یزدانفر،
دوره 2، شماره 1 - ( بهار 93 1393 )
چکیده

در شهرهای جوامع سنتی و دینی همیشه بناهای عمومی و شاخص و عمدتاً مقدس نقش ویژه‌ای در بیان ارزش‌های مشترک والای آن جامعه با هدف توجه به خدا و حقایق هستی را به عهده داشتند؛ که با ظهور مدرنیسم و تغییر رابطۀ انسان با عالم، ضمن تغییر ارزش‌ها و فروکاست آن به صرفاً هدف های تجربی بخشی قابل توجهی از این رسالت مهم به، پدیده‌ای نو ظهور با نام موزه منتقل گردید. موزه معاصر نهادی است که با ابژه کردن اثر و قطع ارتباط آن با عالمی که در آن هستی یافته، شناختی ناقص از هستی به دست داده که در آن ارزش‌های فوق الذکر دیگر جایی برای عرضه ندارند. این تحقیق با رویکرد پدیدارشناسانه و از طریق استدلال منطقی به مطالعه‌ در خصوص ویژگی‌های مختلف موزه اعم از خاستگاه لغوی و ریشه و بنیان‌های پیدایش و سیر تطور آن از دوران سنت تا تولد موزه با مفهوم مدرن می‌پردازد. نتیجه پژوهش‌ نشان می‌دهد، که هرچند پذیرش موزه از طرف نسل امروز در جهت فراهم کردن بستر شناخت و انتقال ارزش‌ها غیرقابل انکار است؛ ولی نوع شناخت در آن که ناشی از نگاه منقطع‌گرا و انسان‌محور مدرن است، به عنوان نقص قابل اعتنا نیازمند بازنگری است. بدین منظور برای نزدیک شدن به شناخت حقیقی به مفهوم ذکر در فرهنگ اسلامی توجه شده و بر اساس آن رابطه‌ای مناسب برای انسان-موزه‌ و طبیعت تعریف می-گردد. در این نگاه موزه سامانه‌ای است که به عنوان نهادی ویژه از عالم هستی- و در پیوندی تعریف شده با آن- در تلاش است تا در گستره تاریخ و پیوند حقیقی با مکان طبیعی آن، با رویکرد آیه‌ای، نسبت‌های معنوی و فرهنگی-تمدنی (جهان‌بینی‌ها)، یادآوری و بازنمایی شود و در جهت شناخت و رشد و گسترش حیات معقول انسان و ارتباط با نظام آفرینش گام بردارد.
مریم اکبری، محمد مهدی مولایی،
دوره 6، شماره 4 - ( زمستان1397 1397 )
چکیده

اسلام به‌طور سریع و در مدتی کوتاه‌تر از نیم‌قرن، در ابعاد گسترده‌ای-از اسپانیا تا مرزهای چین- گسترش یافت. درصورتی‌که مسیحیت با روندی بسیار آرام و در خلال چندین قرن صورت گرفت. پس از گسترش اسلام در غرب آسیا، نیاز به شهرهایی متناسب با الگوی زندگی اسلامی، باعث گردید در بسیاری از شهرها مسلمانان به دنبال تحول در زیربناهای فکری جامعه و درعین‌حال با ایجاد کم‌ترین تغییر در کالبدهای موجود، رویکردی را به وجود آوردند که بناهایی مانند کلیساها را به مساجد تبدیل نمایند. این پژوهش با مطالعه‌ی روند تبدیل کلیساها به مساجد در دوره صدر اسلام به بررسی جنبه‌های مختلف تأثیرات اعتقادی آیین اسلام و مسیحیت بر معماری خواهد پرداخت.
پرسش‌های مطرح‌شده در این پژوهش مربوط است به ریشه‌های شکل‌گیری فضای مسجد و کلیسا و بررسی روند جریانات اعتقادی- مذهبی ادیان اسلام و مسیحیت که چگونه متأثر و متبلور از اندیشه‌های اسلامی در معماری مسیحیت در جریان تبدیل کلیسا به مسجد بوده است.
فرضیه پژوهش علت شکل‌گیری جریان تاریخی تبدیل کلیسا به مسجد را ناشی از حضور وجوه موازی در اندیشه‌های عرفانی و الهیات ادیان اسلام و مسیحیت دانسته و بیانگر اندیشه‌های انعطاف‌پذیر دین اسلام در تأثیرپذیری از الگوهای زیبایی شناسانه است. بر اساس پرسش‌های مطرح‌شده و با هدف اثبات فرضیات فوق، این پژوهش با کمک راهبرد تحقیق تفسیری- تاریخی و با استفاده از روش تحقیق کتابخانه‌ای، با رویکرد تطبیقی به تحلیل موردی نمونه‌های کلیساهای تبدیل‌شده به مساجد، می‌پردازد. ریشه‌یابی و تطبیق عرفان و الهیات مشترک تأثیرگذار بر معماری بناهای عبادتگاهی اسلام و مسیحیت، با بیان جنبه‌های مؤثر در ایجاد جریان تاریخی تبدیل کلیسا به مسجد، نشانگر انعطاف‌پذیری دین اسلام در مقابل انتخاب بهترین الگوهای موجود برای تأمین نیاز مسلمانان و اجتماع در یک بنای عبادتگاهی بوده است. بنای کلیسا بر مبنای نظام اعتقادی مسیحیان توانسته به مکان مناسبی برای مسلمانان با هدف مشترک تجمع یکتاپرستان برای عبادت پروردگار تبدیل گردد.
 
مهدی حمزه‌نژاد، علی اکبری، شبنم انصاری،
دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1399 1399 )
چکیده

فهم تبلور صور خیال و جنبه‌های شاعرانه و خیال‌انگیز آثار معماری ایران در بستر ایمانی و عرفانی ساکنان حق‌جوی این سرزمین، یکی از مهم‌ترین مداخل به ادراک ماهیت معماری گذشته ایران است. در این پژوهش، نخست با پرسش از مفهوم خیال و صور خیالین، بر اساس مبانی فلسفی پساساختارگرایی و رویکرد کیفی به تحقیق، با بهره‌گیری از طرح تحقیق‌های تحلیل گفتمان در مرحله مطالعه مبانی نظری و مرور ادبیات موضوع از راه گردآوری داده‌های کتابخانه‌ای و سپس مبتنی بر طرح تحقیق توصیفیتحلیلی و با بازدید از مجموعه، به تبیین نمونه موردمطالعه پرداخته شده است. در مرحله تحلیل یافته‌ها، از روش استدلال منطقی بهره برده شده است. استدلال مبتنی بر دو قضیه تجربی، یکی معطوف به مکانیت خیالین موقعیت هر دو بنا و نسبت آن دو با زمان  و دیگری معطوف به تبلور ساحات خیال مادی در کالبد دو بنا؛ یک قضیه تحلیلی معطوف به اطوار هندسه و استعاره‌های نور و یک قضیه متافیزیکی معطوف به تباین خیال‌انگیزی گنبد در دو بنا است. در مرحله اشاعه و تشریح نتایج بحث، از طرح تحقیق پدیدارشناسی بهره گرفته شده است. نتایج تحلیل‌ها نشان می‌دهد که دو بنایی که مبتنی بر مفهوم نظمی ازلی-ابدی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند، ضمن ساخت کلیتی یکپارچه و جاودانه، مظهر اسفار اربعه عرفانی‌اند. مسجد مظهر اسفار رو به تاریکی و آرامگاه، مظهر اسفار رو به نور است. یکی با حالتی پرهیزگارانه و زاهدانه در دل زمین فرو رفته و با ظهوری کم رنگ در شهر و درونگرایی، و تزئینات کم، هیچ تظاهر بیرونی ندارد. اما  دیگری تظاهری برونگرایانه و خیال‌انگیز داشته و با گنبد و سردر رنگین و تزئینات منحصر به فرد، حرکت از کثرت به وحدت را به نمایش گذاشته است. در نتیجه‌گیری بحث از چهار جنبه نسبت زمین و آسمان، ماده و معنا، نور و ظلمت و کثرت و وحدت تباین و توافق دو بنا تحلیل شده است.
خانم مریم اکبری، دکتر رضا بهبهانی، دکتر هما ایرانی بهبهانی،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1400 )
چکیده

خوانش روایت زندگی با تأکید بر رستاخیز خاطره، روشی برای شناخت معماری گذشته از منظر ذهن می‌باشد. در این پژوهش معماری خانه‌های درونگرای ایرانی با انطباق طرح ذهنیت و تئوری موبیوس تفسیر شده است. مفهوم خانه، به عنوان نقطه آغاز حرکت و پناهگاهی گشوده به دنیا تعریف می‌گردد. با آغاز جریان زندگی، ذهن در پی کشف معنا، از مرکز و عرصۀ درونی خانه به جهان پیرامون نگریسته، و با گذار از درون به برون، پس از دوری کامل به نقطۀ آغاز، همان خانۀ خویشتن بازمی‌گردد و همچون سطح موبیوس با قابلیت لایه‌لایه شدن، در حین انسجام در فضا، بعد می‌یابد. ماهیت نوار موبیوس در داشتن لایه‌هایی به‌هم‌پیوسته بوده که مسیر درون و برون را به صورت همزمان طی میکند. انطباق فلسفی ماهیت این نوار با لایه‌های پنهان ذهن، معرف توان انسان در واژگونی چشم‌اندازها و نگاه به جهان از منظر وجودی دنیای درون است. پرسش اصلی پژوهش، بر چگونگی تفسیر معماری بر مبنای طرح ذهنیت تأکید دارد. هدف از ارائه روش‌شناسی شناخت و ابراز ذات معماری خانه، رودررو شدن با عمیق‌ترین لایه‌های وجود و فراگیری دوباره زبانی است که از یاد برده‌ایم. راهبرد کیفی این پژوهش، به روش اکتشافی- تفسیری، در پی اطلاعات دست‌اولی در باب «واقعیت‌بینابین» در فضای تهی خانه و نقش آن در برانگیختن لایه‌های پنهان ذهن بوده و با خوانش روایت زندگی به تفسیر نوع نگاه درون و برون می‌پردازد. بهره‌گیری از روش تفسیر کیفی روایت، با اتکا به چشم‌اندازهای پدیدارشناسانه و تجربۀ‌ زیسته به تفسیر معنای فضای معماری با درون‌مایۀ حس مکان پرداخته است. این شیوۀ تفسیر به‌جای روابط فیزیکی، بر ساختار زندگی در معماری تاکید داشته و موضوع ذهنیت مبنای شناخت قرار می‌گیرد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که خوانش روایت زندگی در خانه‌های درونگرای ایرانی، روشی برای تفسیر معماری بوده و دستیابی به این شیوۀ شناخت با گذار از مسیری رخ می‌دهد که چون پدیدۀ موبیوس از درون خویشتن عبور می‌کند. ارائه روشی برای تفسیر منظر ذهن و ساختار زندگی در معماری از طریق «معرفت‌شناسی مفهوم خانه»، «کشف احوال درونی ساکنین» و «گذار به مرتبۀ دیگر هستی» ممکن می‌شود. نهایت این مسیر جایی است که در آن فرد به معرفت دنیای درون - نگاه درون به درون- یا «پدیدار آیینه» دست‌یابد. هدایت  مسیر ذهنیت از درون به درون، منجر به بالا بردن توان آدمی در امر شناخت و بازگشت به خویشتن خویش خواهد شد.
خانم زهره بهرامی کیان، دکتر علی اکبری،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده

از آن‌جاکه عمدتاً بقاع متبرکه در میان بافت‌های تاریخی شهرها واقع شده‌ است؛ حفظ هویت تاریخی بافت یکی از چالش‌های پیش‌رو در طرح‌های توسعه است. در برخی از طرح‌های توسعه اماکن متبرکه مشاهده می‌شود که اصول برنامه‌ریزی، بی‌توجه وجه ذهنی زیارت و خاطره تاریخی زائران از بنا و ماهیت و هویت بافت اطراف بوده و موجب تخریب بستر خاطرات بین‌نسلی افراد و قطع ارتباط ذهنی آنان با بنا شده است. با توجه به ضرورت اجتماعی و فرهنگی حفظ هویت مکانی و تاریخی و رابطه ذهنی افراد با مکان در برنامه‌ریزی‌های توسعه، هدف از انجام این پژوهش آن است که مبتنی بر مطالعات میدانی، دیدگاه کاربران را به اتکای تجربه زیسته‌شان از امر عبادت و زیارت در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) احصا کند و ضمن آزمون فرضیات پژوهش، به روش پدیدارشناختی داده‌ها را تفسیر کند و راهکارهای عملیاتی را به‌مثابه مبنای مداخله در اماکن مقدس ارائه نماید. مطالعه حاضر از حیث هدف، کاربردی است. پارادایم فلسفی تحقیق مبتنی بر گفتمان تفسیری است. با توجه به ماهیت متغیرها رویکرد تحقیق کیفی است و روش تحقیق، پیمایشی و طرح تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. تبیین مبانی نظری تحقیق و احصای متغیرها از طریق مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی اعم از مشاهده مستقیم، مصاحبه و توزیع پرسش‌نامه انجام شده است. نتایج حاصل از بحث نشان می‌دهد که سلسله‌مراتب فضایی ساختمان، ارتباط بصری با گنبدخانه، عوامل کیفیت‌ساز مؤثر بر ذهنیت و ادراک کاربران در هر فضا و وجود ‌نشانه‌های معناساز و موقعیت‌های خاطره‌‌ساز، تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر مؤلفه‌های حس تعلق، حضورپذیری، و خاطره‌سازی برای مردم در مکان مقدس دارند و حفظ آن‌ها موجب هویتمندی مکان می‌شود.

دکتر سید عبدالهادی دانشپور، آقای بابک اکبری،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده

آیین‌های عاشورایی مانند هر پدیدار اجتماعی دیگری ویژگی‌های منحصر‌به‌فردی دارند که قبض و بسط تاریخی آن‌ها تأثیرات مکانی خاص خودش را در پی ‌دارد. به‌عبارت‌ دیگر، مکانمند شدن امر آیینی در گروِ عبور از یک فرآیند تاریخی و اجتماعی است. این پژوهش در پی آن ‌است که با شناخت چیستی پدیدار آیین از منظر علوم‌اجتماعی و یافتن جنبه‌های مختلف آن، چگونگی نمودهای کالبدی و فضایی هرکدام از این جنبه‌ها و چگونگی فرآیند تاریخی و اجتماعی مکانمند شدن امر آیینی عاشورایی را توضیح ‌دهد. برای این منظور، داده‌های نظری و تاریخی بر مبنای روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی داده‌ها بررسی‌ می‌شوند. نخست، یک کدگذاری باز بر مبنای چیستی امر آیینی صورت‌ می‌گیرد که تعریفی سه‌وجهی از آن را به ‌دست می‌دهد و عبارت ‌است از تعریف آیین به‌مثابه امر استعاری و امر انضباطی و امر نمایشی. سپس با دسته‌بندی داده‌های تاریخی بر اساس کدگذاری باز مذکور، مفاهیم پایه‌ای تحلیل تولید می‌شوند. این مفاهیم نمودهای فضایی و کالبدی ناشی از تکوین، تحول و تکامل تاریخی جنبه‌های استعاری، انضباطی و نمایشی امر آیینی را روشن‌ می‌کنند که در نهایت، با جمع‌بندی آن‌ها می‌توان تم‌ها یا همان نتایج نهایی را تبیین‌کرد که بیانگر فرآیند تاریخی مکانمند شدن آیین‌های عاشورایی‌اند. یافته‌های این پژوهش نشان ‌می‌دهند که این فرآیند سه دورۀ تاریخی متفاوت را از سر گذرانده ‌است. دورۀ نخست مقارن است با دوران امارت آل‌بویه که تکوین وجه انضباطی آیین عاشورایی منجر به برپایی خیمه‌‌هایی در بازارگاه‌های شهرها می‌شود تا نخستین مرحله از مکانمند شدن امر آیینی با تولید فضاهای آیینی نقطه‌ای در بازار به‌عنوان قلب شهر شکل‌ بگیرد. همچنین تکوین وجه استعاری آیین‌‌های عاشورایی در این دوران صورت‌ می‌گیرد؛ اما آیین از این منظر فرصت بروز فضایی و مکانی نمی‌یابد تا در دورۀ دوم، در حکومت صفوی، با تکامل وجه استعاری، امر آیینی در فضای خصوصی منازل با برپایی مراسم روضه‌خوانی مکانمند گردد. این امر هم‌زمان عامل تکوین وجه نمایشی آیین‌ نیز است. تکامل وجه انضباطی آیین در این دوران با تلاش‌ها در بسط و کنترل هم‌زمان نزاع‌های محلی، امر آیینی را در معابر شهری به‌عنوان محمل حرکت دسته‌های سوگواران مکانمند می‌کند که در نهایت، برای کنترل حکومت بر اجرای مراسم، این مسیر‌ها به میادین حکومتی ختم می‌شوند. در دورۀ سوم، مقارن حکومت قاجاریه، فضاهای آیینی خصلتی تماشاخانه‌ای و موزه‌ای پیدا می‌کنند که ناشی از تحول وجه استعاری امر آیینی است. در این دوره، تکامل وجه نمایشی، امر آیینی را در واپسین مرحله از فرآیند مکانمند شدن خویش به گسترش ساخت تکایا و حسینیه‌ها با الهام از خانقاه‌های صوفیان و حلقوی‌کردن مسیرهای حرکت دسته‌های سوگواران در شهرها وامی‌دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb