![]() |
آقای مهندس سیدابراهیم عبدالمنافی رکنی دانشجوی دوره دکتری این دانشکده گرایش مهندسی و برنامهریزی حمل و نقل، 23 شهریورماه سال 95 از رساله خود تحت عنوان «طراحی بهینه محدوده طرح ترافیک بر اساس موقعیت مکانی و قیمت عوارض در شبکه چند مدی و چند کاربره با تقاضای متغیر» در محل سالن کنفرانس دکتر عباسنیا با راهنمایی آقای دکتر افندیزاده دفاع نمود. |
چکیده این رساله به شرح زیر میباشد:
تراکم ترافیکی یکی از عوامل اصلی هزینههای اقتصادی به شمار میآید، که ناشی از انتخاب نادرست مسیر در شبکه توسط کاربران میباشد. یکی از ابزارهای برای کاهش تراکم ترافیکی، قیمتگذاری است که به عنوان ابزاری موثر برای مدیریت تقاضا به حساب میآید. اما همواره بحث قیمتگذاری محدوده به دلیل اثرات ناشی از آن بخصوص بر رانندگان وسایلنقلیه شخصی مورد مخالفت و عدم رضایت رانندگان و سیاستگذاران بوده است. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که دو نابرابری (بیعدالتی) با اجرای قیمتگذاری محدوده ایجاد میشود که شامل نابرابری (بیعدالتی) فضایی و زیستمحیطی میباشند. در نابرابری (بیعدالتی) فضایی نوع اول، برخی از کاربران وسایلنقلیه شخصی که مقصد سفر آنها در داخل محدوده بوده و یا میبایست از آن عبور نمایند با افزایش زمان سفر مواجه میشوند. اما نابرابری (بیعدالتی) نوع دوم، مربوط به کاربران و رانندگانی است که مبداء سفر آنها در داخل محدوده واقع بوده و با نابرابری (بیعدالتی) مواجه میشوند. چون محل سکونت این دسته از کاربران وسایلنقلیه شخصی در داخل محدوده واقع است، آنها مجبورند تا عوارض پرداخت نموده و قادر به تغییر مسیر و استفاده از مسیر بدون عوارض طولانیتر نمیباشند. بنابراین این کاربران با نابرابری (بیعدالتی) مواجه میشوند. همچنین اگرچه با اجرای قیمتگذاری محدوده، میزان انتشار آلایندههای هوا در داخل محدوده کاهش مییابد، اما میزان انتشار آلایندههای هوا در برخی از کمانهای شبکه و کل شبکه ممکن است افزایش یابد. افزایش در میزان انتشار آلایندههای هوا در کل شبکه با توجه به کاهش آن در داخل محدوده به معنای افزایش بیشتر آن در سایر نقاط شبکه است. در واقع به دلیل اجرای سیاست قیمتگذاری محدوده، انتشار آلایندههای هوا ممکن است از یک نقطه از شبکه به نقطه دیگر آن جابجا شود. بنابراین این مسأله موجب نابرابری (بیعدالتی) زیستمحیطی نسبت به افراد جامعه (کاربران و غیرکاربران سیستم حملونقل) میگردد. در نهایت با در نظر گرفتن مسائل و نابرابریهای بیان شده، یک مدل بهینهسازی چندهدفه دوسطحی با محدودیت توسعه داده شده و بر شبکه سایوکسفالز به عنوان یک نمونه کاربردی اعمال گردیده و نتایج مدل پیشنهادی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتایج مدل نهایی نشان میدهد که:
- مدل پیشنهادی نهایی قادر است ضمن در نظر گرفتن توابع هدف مرسوم در سطح بالا در مسئله قیمتگذاری محدوده یعنی رفاه اجتماعی، توابع هدف جدید یعنی تابع هدف برابری (عدالت) فضایی برای کاربران حملونقل شخصی و برابری (عدالت) زیستمحیطی برای تمامی افراد جامعه (کاربران و غیرکاربران سیستم حملونقل) را در نظر گرفته و به صورت یک مدل چندهدفه عمل نماید.
- مدل پیشنهادی نهایی قادر است در مسئله سطح پایین یعنی تخصیص تعادلی کاربر، سایر محدودیتهای و فرضهای موجود را بر طرف نموده و یک مدل تخصیص الاستیک بر اساس شیوهها و مدهای مختلف (حملونقل شخصی، تاکسی و اتوبوس) با دستهبندی مختلف کاربران (ارزش زمان متفاوت) ارائه نماید.
- مدل پیشنهادی نهایی قادر است ضمن در نظر گرفتن مسئله قیمتگذاری محدوده، اثر وجود پارکسوار را در اطراف محدوده در نظر بگیرد و بر اساس وجود پارکسوار، رفتار کاربران وسایلنقلیه شخصی را برای تغییر شیوه (مد) سفر از حملونقل شخصی به سایر مدها نظیر تاکسی و اتوبوس پیشبینی نماید.
- مدل پیشنهادی با بکارگیری از روشی مبتنی بر جبهه پرتو قادر است بجای ارائه یک جواب برای مسئله قیمتگذاری، مجموعهای از جوابها را تولید نماید تا تصمیمگیران بر اساس اولویت و اهمیت مسائل مختلف نظیر رفاه اجتماعی، برابری (عدالت) فضایی و زیستمحیطی، جواب مناسب را انتخاب نمایند. به عبارت دیگر، تصمیمگیران میتوانند ضمن سبک و سنگین کردن جوابهای مغلوب نشده نهایی، جواب مناسب را بر اساس نیازها و ضرورتهای موجود انتخاب نمایند.
- مدل پیشنهادی با استفاده از یک روش ابتکاری قادر است مشکل محدودیتهای منطقی روشهای فراابتکاری در تولید جوابهای تصادفی را مرتفع نماید. این مشکل در بسیاری از مدلهای ارائه شده برای تعیین مرز و موقعیت جغرافیایی محدوده قیمتگذاری صرفنظر میگردد.
- مشکل نابرابری (بیعدالتی) فضایی و زیستمحیطی در دنیای واقعی با اجرای سیاست قیمتگذاری محدوده وجود داشته و میبایست در طراحی محدودههای قیمتگذاری در نظر گرفته شود و مدل پیشنهادی ابزار مناسبی برای حل این مشکل میباشد.
- بکارگیری مدل پیشنهادی میتواند با کاهش مشکل نابرابری (بیعدالتی) موجب افزایش اقبال عمومی و سیاستگذاران برای اجرای این سیاست گردد.
- نتایج مدل پیشنهادی با شکلگیری جبهه پرتو نشان میدهد که توابع برابری (عدالت) فضایی و زیستمحیطی در تضاد با تابع رفاه اجتماعی بوده و بنابراین رویکرد چندهدفه معقول و منطقی میباشد. به عبارت دیگر، نتایج مدل نشان میدهد که مسئله قیمتگذاری محدوده یک مسئله چندهدفه بوده و برای دستیابی به جوابهای معقول و منطقی باید سایر اهداف نیز در نظر گرفته شود.
- نتایج مدل نشان میدهد که با تغییر رویکرد و بکارگیری آن و جستجو در فضای جواب میتوان جوابی را پیدا نمود که در برخی از موارد با کاهش اندک در تابع رفاه اجتماعی میتواند مشکل نابرابری (بیعدالتی) را نسبتاً کاهش داد.
واژههای کلیدی: قیمتگذاری محدوده، نابرابری (بیعدالتی) فضایی، نابرابری (بیعدالتی) زیستمحیطی، مدل بهینهسازی چندهدفه دوسطحی، روش الگوریتم قوی پرتو نوع 2.
رایانامه جهت ارتباط با دانشجوی فوق: abdolmanafi [AT] iust.ac.ir