[صفحه اصلی ]    
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
معرفی واحد بسیج::
اخبار و اطلاعیه ها::
فرهنگ و اندیشه::
یاد یاران::
تماس با ما::
شهدای دانشگاه::
فرم ثبت نام::
آرشیو مطالب ::
آلبوم تصاویر::
::
بسیج از منظر بزرگان

AWT IMAGE

بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.

..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
سال 1394 در بیان رهبری

AWT IMAGE

..
:: محکومیت هتک حرمت به ساحت مقدس امام هادی (ع) ::

AWT IMAGE

" یریدون لیطفئو نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون " می خواهند نور خدا را با دهان های خویش خاموش کنند و خدا کامل کننده نور خویش است اگرچه کافران را ناخوش آید. «سوره صف آیه 8»

مدّت مدیدی است که در فضای سایبری علی الخصوص جوامع مجازی چون فیس بوک شاهد اهانت و هتاکی های پی در پی نسبت به ساحت پاک و مقدّس ائمه معصومین و بخصوص امام هادی (ع) از سوی عده ای بیگانه هستیم.
انتشار آهنگ سراسر توهین توسط شاهین نجفی (لعنت الله علیه) ، با نشانه رفتن عقاید مقدّس ایرانی ، اهانت به دین پاکشان ” اســــلام نـاب محمدی (ص) ” و مذهب شیعه، دل بسیاری از محبین اهل بیت را سوزاند. در این آهنگ ضمن توهین به حضرت علی بن موسی الرّضا ، نوه ایشان حضرت علی النّقی الهادی (ع) و ساحت پاک امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف و ارواحنا فداه) و همچنین طرح پوستر آهنگ که سراسر توهین به مقدسات شیعی است  ، باعث بدرد آوردن قلب محبین اهل بیت شد  .
شکستن حریم قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام کاری است که دشمن در طول تاریخ مرتکب شده و غیر از معرفی چهره کریه و بغض‌آلود خود چیزی را به دنبال نداشته است.آنان از تمامی تلاش خود در اهانت و شکستن حریم حضرات معصومین دریغ نکرده و گاهی با اهانت به قبه و بارگاه و گاهی دیگر با اهانت به شخصیت ائمه بعض و کینه دیرینه خود را به جهانیان به نمایش می‌گذارند.
مقام والای حضرات معصومین ما (علیهم‌السلام) ، که طبق ادعیه متواتر ما "سفارش آنان پرهیزکاری، کارشان خیر محض، عادتشان احسان و نیکی، آداب و رسومشان کرم، شأنشان درستی و راستی است و چه مقامی بالاتر و والاتر از آنکه خداوند به واسطه آنان باران رحمت را از آسمان نازل می‌کند و اندوه و غم را برطرف و سختی‌ها را به برکت آنان گشایش می‌دهد..." بسیار بالا و برجسته تر است از آن است که مگس هایی اینچنین بخواهند یا بتوانند کوچکترین خللی به جایگاه سیمرغی و بس رفیع ایشان وارد آورند.

"یریدون لیطفئو نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون "
می خواهند نور خدا را با دهان های خویش خاموش کنند و خدا کامل کننده نور خویش است اگرچه کافران را ناخوش آید. «سوره صف آیه 8»

این افراد با توهین به جایگاه رفیع ولایت و امامت سعی در کم‌رنگ کردن‌ تلألوی انوار الهی اهل بیت علیهم السّلام داشته و همچون یزیدیان در خواب غفلت دست شیطان را به بهانه بندگی بوسه زده‌اند ولی غافل از آنند که در جهل مرکب خویش تا ابد گرفتار خواهند آمد.

بسیج کارکنان دانشگاه علم و صنعت ایران، ضمن عرض تسلیت بابت چنین اهانت بزرگی به محضر مقدّس حضرت صاحب الزّمان (عج)، و با پیروی از فتاوی مراجع عظام، اهانت به ساحت مقدس امام هادی(علیه‌السلام)را محکوم نموده ، اشد مجازات را برای دست‌اندرکاران و هتاکان به مقام شامخ اهل بیت(علیهم‌السلام) از مراجع قضایی درخواست می‌نماید.

نگاهی به کمال و جمال امام دهم حضرت امام هادی  (ع )
   تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی  النقی  (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212هجری قمری  نوشته اند . پدر آن حضرت ،امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد . نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام همام " ابوالحسن" ولقب های مشهورآن حضرت " هادی " و " نقی " بود .
   دوران امامتش 33 سال بود . در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گام های بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم ونگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای  از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی  نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی  متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت . به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای  خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمت ها زد ، و نسبت های ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند . و نیز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده است " .
   این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی است .
با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین - در این سال ها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام - برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والامقام می رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن است به فرمانبری از امام (ع) درآیند و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند . بدین جهت نامه در پی  نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص و  حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سال ها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد .
برخی  از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را - بیست سال - نوشته اند . پس از آن که حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی  متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی . او نیز به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی  ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده است درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل است بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان آن حضرت داشته است . باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت : جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را – چنان که دستور داده بودی - بازرسی  کردم ، جز قرآن مجید و کتاب های علمی چیزی نیافتم . متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع) همیشه بیمناک و خاشع بود . مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی  به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی  حاصل می شود . چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت . مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی  در منزل علی بن محمد النقی دیده شده است . متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد .    چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی(ع) به نماز شب مشغول است و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست . آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری  سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری است آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد. امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود . با این همه ، متوکل همیشه از این که مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری  بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی  داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد است که شیعیان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند" . متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد . این قبیل مراقبت ها پیوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند - وجود داشت.  و نیز نوشته اند : " متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل " مخالی " نهادند آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و
از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایش های نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند " .

اصحاب و یاران امام دهم(ع)
   در میان اصحاب امام دهم ، برمی خوریم به چهره هایی  چون " علی بن جعفرمیناوی " که متوکل او را به زندان انداخت و می خواست بکشد . دیگر ادیب معروف ، ابن سکیت که متوکل او را شهید کرد . و علت آن را چنین نوشته اند که دو فرزند متوکل خلیفه عباسی در نزد ابن سکیت درس می خواندند . متوکل از طریق فرزندان خود کم کم ، متوجه شد که ابن سکیت از هواخواهان علی (ع ) و آل علی (ع ) است . متوکل که از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود روزی ابن سکیت را به حضور خود خواست و از وی پرسید: آیا فرزندان من شرف و فضیلت بیشتر دارند یا حسن و حسین فرزندان علی  (ع ) ؟
   ابن سکیت که از شیعیان و دوستداران باوفای خاندان علوی بود ، بدون ترس و ملاحظه جواب داد :
فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) که دو نوگل باغ بهشت و دو سید جنت ابدی الهی اند قابل قیاس و نسبت نیستند . فرزندان تو کجا و آن دو نور چشم دیده مصطفی کجا ؟ آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمی توان سنجید .
   متوکل از این پاسخ گستاخانه سخت برآشفت . در همان دم دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت سر درآوردند و بدین صورت آن شیعی خالص و یار راستین امام دهم (ع ) را شهید کرد. دیگر از یاران حضرت هادی (ع ) حضرت عبدالعظیم حسنی است .
 بنا بر آنچه محدث قمی در منتهی الآمال آورده است : " نسب شریفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می شود ... " از بزرگان در علم علم حدیث و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده است و از اصحاب و یاران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادی  (ع ) بود . صاحب بن عباد رساله ای مختصر در شرح حال آن جناب نوشته است.
 سیرت  و رفتارحضرت امام هادی (ع)

   بذل و بخشش بسیار می کرد . امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند . خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین ، معتز ، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی  خود را ظاهر می کردند ولی همه ، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و این فضیلت ها و قدرت های علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را دیده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد .
هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد .همه او را دوست داشتند . همیشه بر لبانش تبسم بود ، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود.

شهادت امام هادی (ع)

    امام دهم ، حضرت هادی (ع ) در سال 254هجری  به وسیله زهر به شهادت رسید . در سامرا در خانه ای  که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالین او بود . معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد . از این سال امام حسن عسکری پیشوای  حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت . و در همان خانه ای که در آن بیست سال زندانی و تحت نظر بود ، سرانجام در سامرا به خاک سپرده شد ومرقدش سالانه زیارت گاه هزاران نفر از شیفتگان اهل بیت (ع) می باشد.

التماس دعا
پایگاه حضرت امیر المومنین علیه السلام
بسیج کارکنان دانشگاه علم و صنعت ایران

دفعات مشاهده: 5978 بار   |   دفعات چاپ: 1133 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 61 بار   |   0 نظر

CAPTCHA
   
سایر مطالب این بخش سایر مطالب این بخش نسخه قابل چاپ نسخه قابل چاپ ارسال به دوستان ارسال به دوستان
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دانشگاه علم و صنعت ایران می باشد . نقل هرگونه مطلب با ذکر منبع بلامانع می باشد .
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4665