سیمای امیرمؤمنان از منظر نهج البلاغه دکتر علی نصیری ناخشنودی امام(علیه السلام) از ستایش خویشتن امیر مؤمنان تجسم انسان کامل و تفسیر مجسّد آیات نورانی کتاب حق است، چنین انسان قرآنی نیک می داند که آیه «فلا تزکرا انفسکم هو اعلم بمن اتقی» (نجم/32) پس خودتان را پاک مشمارید. او به ]حال[ کسی که پرهیزگاری دانا تو است». از آموزه های بلند اخلاقی قرآن است، از این رو از ستایش خود اظهار ناخشنودی می نماید: «و قد کرهت أن یکون جال فی ظنکم إنی أحب الاطراء و استماع الثناء و لست ـ بحمدلله ـ کذلک، و لو کنت احب ان یقال ذلک، لترکته إنحطاطاً له سبحانه عن تناول ما هو أحق به من العظمه والکبریاء. و خوش ندارم که در خاطر شما بگذرد که من دوستدار ستودنم، و خواهان ستایش شنیدنم. سپاس خدا را که چنین نیستم، و اگر دوست داشتم که درباره ام چنین گفته شود، آن را وا می نهادم! بخاطر فروتنی در پیشگاه خداوند سبحان. عظمت و بزرگی که او بدان سزاوار است.» [1] [1] و در جای دیگر اذعان می کرد که اگر نهی الهی از خودستایش نبود انبوه فضایل خود را بر می شمرد: «ولولا ما من الله عنه من تزکیه المرء نفسه، لذکر ذاکر فضائل جمّه تعرفها قلوب المومنین و لاتمجها آذان السامعین. و اگر نبود که خداوند پاک شمردن خویش را نهی کرد، گوینده فضیلتهای انبوهی را یاد می کرد که دلهای مومنان با آن ها آشناست و در گویش شنوندگان خوش آواست.» [2] [2] و در خطبه 45 با صراحت اعلام کرد که مرا ستایش نکنید، «ولا تثنوا علی بجمیل ثناء..» ... |